Freitag, 10. Juni 2016

تهدید زندانی مسیحی ابراهیم فیروزی از سوی رئیس اندرزگاه !

یکی دیگر از مخاطراتی که زندانیان عقیدتی رجایی‌شهر با آن دست و پنجه نرم می‌کنند درگیری‌های خشن ساختگی است.
 ساعاتی پیش از آنکه مجوز مرخصی «مریم (نسیم) نقاش زرگران» نوکیش مسیحی در  زندان اوین صادر شود، «ابراهیم فیروزی» دیگر زندانی مسیحی در زندان رجایی شهر (گوهردشت) که در حمایت از خانم نقاش زرگران دست به اعتصاب غذا زده بود از سوی رئیس اندرزگاه تهدید شد که «اگر اعتصاب غذای خود را نشکند به اندرزگاه ۶ زندان (بند اشرار) منتقل خواهد شد.»
گرچه پس از یازده روز اعتصاب با مرخصی استعلاجی مریم نقاش زرگران موافقت شد و به دنبال آن نوکیش مسیحی ابراهیم فیروزی به اعتصاب غذای خود پایان داد، اما بار دیگر شاهد آن بودیم که در زندان‌‌ها برای فشار به زندانی از ابزار مخوفی به نام انتقال به بند اشرار استفاده کردند.
“انتقال زندانیان سیاسی و عقیدتی به بند مجرمین خطرناک سابقه طولانی در زندان‌های کل کشور دارد.”
انتقال «هاشم خواستار» معلم بازنشسته در مشهد به بند مجرمان مواد مخدر و قاتلین زندان وکیل‌آباد، انتقال «مازیار یزدانی‌نیا، دانشجوی زندانی، به بند مجرمین سابقه‌دار زندان متی کلای بابل، قراردادن فعال مدنی «علی خیرجو» در بند مجرمین خطرناک زندان اردبیل و نمونه‌های دیگر آن در زندان‌های اهواز، اصفهان و زاهدان تنها بخشی از این روال غیر قانونی است.
اما سرآمد همه این زندان‌ها رجایی‌شهر کرج است که قراردادن زندانیان عقیدتی در کنار مجرمین خطرناک و قاتلین سابقه‌دار یک سنت و اهرم فشار برای مسئولان زندان است. « کشیش سعید عابدینی»، «کشیش فرشید فتحی» ، «علیرضا سیدیان»«رسول حردانی»، «سعید شیرزاد» ،  از جمله زندانیانی بودند که در سال‌های اخیر تجربه این انتقال شوم را در گوهردشت دارند.
همچنین طبق خبرهای منتشره «کشیش سعید عابدینی» نیز پیش از این به دلایل نامعلومی از بند ٣۵٠ زندان اوین به زندان رجایی شهر کرج منتقل شد و در سالن ٩ بند ٣ آن زندان که محل نگهداری زندانیان مرتکب قتل و جرح است فرستاده شد.
اما این فقط یک روی سکه است، یکی دیگر از مخاطراتی که زندانیان سیاسی-عقیدتی رجایی‌شهر با آن دست و پنجه نرم می‌کنند درگیری‌های خشن ساختگی است که زندانیان تحت امر با آنها ایجاد می‌کنند.
سعیدمدنی (استاد دانشگاه) و سعید رضوی فقیه (روزنامه‌نگار) دو زندانی عقیدتی از طیف ملی-مذهبی هستند که سال گذشته به دنبال درگیری اشرار با آنها به شدت زخمی شدند و آثار جراحت هنوز روی صورت هر دوی آنها باقی مانده است.
گزارش یک شکنجه روحی در قرچک ورامین
خانم «س-ر» از فعالین مدنی است که چندی پیش برای کمتر از یک هفته به زندان قرچک ورامین در جنوب تهران منتقل شد و چون سلول‌های زندان به علت تراکم زندانی جای خالی نداشت وی را در بند زنان به سالنی منتقل کردند که زنان مجرم سابقه‌دار در آن حبس بودند.
او چنین روایت می‌کند: «غروب من را وارد بند زنان کردند، بوی سیگار و عرق تن در سالن پیچیده بود، لامپ‌های مهتابی روی سقف آنقدر کم نور بود که چهره‌ها را به حد کافی سایه‌دار و ترسناک کند، صدای خنده‌ها و لحن حرف‌زدن‌ها تجسمی از روسپی‌خانه‌هایی بود که در فیلم‌های ایرانی قدیمی دیده بودم، چند قدمی که وارد سالن شدم سکوت در راهرو برقرار شد، یکی از زنان با صدایی نکره از انتهای سالن به سان لات و جاهلان خوش آمدگویی کرد و دو سه نفری دوره‌ام کردند. گیج و مبهوت مانده بودم که کجا بنشینم و کجا تخت من است»
«[…] شب دوم یک ساعت مانده به خاموشی یکی از زنان کنارم نشست و گفت امشب می‌خواهیم عروست کنیم! چشمانم گرد شد، شوکه شده بودم، پرسیدم منظورتان چیست؟ […] سنت بند بود، زندانی زنی که از همه جرمش سنگین‌تر بود و سابقه بیشتری داشت دخترکان جوان را که چهره‌ای بهتر داشتند شب‌ها برای هم آغوشی کنار خود می‌برد، از او خواستم تنهایم گذارد، نگاهی غضب آلود به من کرد با تهدید گفت “پشیمان خواهی شد” و رفت.»
«از خاموشی چیزی نگذشته بود که هلهله‌ای خفیف برپا شد، زیر چشمی انتهای سالن را نگاه کردم، دخترکی دیگر عروس آن‌شب بود…»

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen