Donnerstag, 29. September 2016

محکومیت چهار فعال مدنی در دادگاه تجدیدنظر برای فعالیت‌های مسالمت‌آمیز خود به جمعا ۱۸ سال زندان

فاطمه (آتنا) دائمی و امید علی شناس، دو فعال مدنی، به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفتند که شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر استان تهران با صدور حکم قطعی، آنها و دو فعال مدنی دیگر را جمعا به هیجده سال حبس محکوم کرده است.
طبق حکم صادر شده از شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر که روز چهارشنبه هفتم مهرماه به وکیل آتنا دائمی ابلاغ شده، امید علی شناس و آتنا دائمی هر کدام به هفت سال حبس تعزیری (پنج سال به اتهام اجتماع و تبانی برای اقدام علیه امنیت ملی و دو سال به اتهام توهین به رهبری) و ئاسو رستمی و علی نوری هر کدام به دو سال حبس تعزیری (یک سال و نیم به اتهام اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی و شش ماه به اتهام توهین به رهبری) محکوم شده اند که طبق ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی ایران درباره تعدد جرائم فقط یکی از مجازات ها و شدیدترین آنها قابلیت اجرا دارد.
دادگاه تجدیدنظر این چهار تن که هم اینک به قید وثیقه بیرون زندان به سر می برند، سیزدهم مردادماه برگزار شد. آتنا دائمی به کمپین گفت که نیروهای اطلاعات سپاه پاسداران که عامل بازداشت این چهار تن بوده اند، در همه مراحل قضایی و حتی دادگاه تجدیدنظر هم در رسیدگی قضایی دخالت کرده اند: “پرونده ما به هیچ عنوان عادلانه مورد قضاوت قرار نگرفت بلکه بیشتر نظر بازجوها و سپاه دخیل بود، در دادگاه بدوی نه من و نه وکیلم حق دفاع نداشتیم و در ۱۳ مرداد، روز دادگاه تجدیدنظر هم ما نامه ای از سپاه دیدیم که برای من و امید علی شناس درخواست اشد مجازات کرده بود.”
امید علی شناس نیز با تأیید دخالت سازمان اطلاعات سپاه پاسداران در پرونده به کمپین گفت: “نامه هاى اطلاعات سپاه به دادگاه، در پرونده بود که از دادگاه خواسته بودند که هیچ تخفیفى در حکمم اعمال نشود، چندین بار مادرم وقتى از دادگاه بدوى یا تجدید نظر پرسیده بود که چرا چنین حکم سنگینى دادید و چرا حاضر نیستید حکمش را کم کنید، دادگاه گفته بود ما از از طرف اطلاعات سپاه زیر فشار هستیم و حتی مادرم چندین بار بازجوی مرا در دادگاه در حالی ملاقات کرده بود که سعی می کرد در پرونده تأثیر بگذارد که نهایتا هم موفق شدند و به دلیل فعالیت هایی که اصلا جرم نیست، به هفت سال حبس محکوم شدم.”
مادر امید علی شناس نیز با اعلام خبر صدور حکم پسرش در فیسبوکش نوشت: “این قضات همه شان در یک چیز مشترکند؛ نفرت از جوانان پاک و انسان. اگر اختلاس و دزدی های میلیاردی کرده بودند فکر می کنید چه حکمی می گرفتند. باید آرزو می کردم پسرم یک دزد کلاهبردار می شد تا مورد رافت قرار می گرفت. هیچوقت چنین آرزویی را نمی کنم. خیلی حرف دارم که به موقع خواهم گفت. الان حال خوبی ندارم.”
امید علی شناس، آتنا دائمی، ئاسو رستمی و علی نوری طی شهریور و مهر ۱۳۹۳ توسط نیروهای اطلاعات سپاه پاسداران بازداشت و به بند دو الف زندان اوین منتقل شدند، بازجویان سپاه پاسداران برای هر چهار تن پرونده مشترکی تشکیل دادند و بیستم اسفندماه در دادگاه نخست، شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی مقیسه طی پس از یک دادگاه کوتاه و کمتر از نیم ساعت، در دادنامه ای مشترک آنان را در مجموع به ۳۸ سال حبس تعزیری محکوم کرد. طبق این حکم اتنا دائمی به ۱۴ سال، امید علی شناس به ۱۰ سال و ئاسو رستمی و علی نوری هر کدام به ۷ سال حبس محکوم شدند. پدر آتنا دائمی نیز به اتهام نگهداری تجهیزات ماهواره که در هنگام بازرسی منزل و پس از بازداشت دخترش از منزلشان کشف شده بود به ۳ میلیون ریال جریمه نقدی محکوم شد.
ئاسو رستمی با اعلام اینکه حکم هنوز به خود او ابلاغ نشده و وکیل هم نداشته است، درباره روند دادگاه گفت: “احکام بر مبنای سلیقه و اعمال نفوذ جریانات امنیتی صادر شد و ما در طول جلسات دادگاه اولین اصول تشکیل یک دادگاه عادلانه را ندیدیم، در هیچ جلسه ای نماینده دادستانی به ما معرفی نشد و طول مدت دادگاه اولیه‌ به سختی بیش از ده دقیقه می شد، وکلا اجازه اخذ اصل و یا کپی مستندات و مدارک را نداشتند و جلسات کوتاه ده دقیقه ای هرگز فرصت مناسبی برای دفاع چهار متهم این پرونده نبود، در طول تمام جلسات و قبل از حکم هم همواره با دید محکوم و مجرم با ما صحبت کردند و هرگز اصل بر برائت نبود.”
فعالیت های مسالمت آمیزی مانند مخالفت با اعدام، دفاع از حق تحصیل بهاییان، ملاقات با خانواده های زندانیان سیاسی و امنیتی، محکوم کردن اعدام های دسته جمعی دهه شصت در ایران و اعتراض به مفاسد اقتصادی در دولت و حکومت، بخشی از مصادیق اتهامات بود که در دادنامه این فعالین مدنی به عنوان فعالیت های مجرمانه از آن نام برده شده بود و مدارک اثبات جرم نیز اعترافات متهمین در زمان بازجویی در سلول های انفرادی بند دو الف سپاه پاسداران در زندان اوین بود.
با بازداشت و صدور احکام سنگین حبس برای فعالین مدنی توسط دادگاه های انقلاب، دخالت نهادهای امنیتی و روندهای غیرقانونی در رسیدگی قضایی، هزینه فعالیت های مسالمت آمیز در ایران به میزان قابل توجهی افزایش یافته است. به تازگی نیز و در هفتم مهرماه، دادگاه تجدیدنظر استان تهران، حکم سنگین ۱۶ سال حبس را برای نرگس محمدی، فعال حقوق بشر زندانی تایید کرد، کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران با انتشار بیانیه‌ای و با اعلام اینکه تایید حکم ۱۶ سال زندان نرگس محمدی از سوی دادگاه تجدید نظر، قبل از ارائه مستندات و مدارک وکلایش به دادگاه انجام شده این اقدام را محکوم کرد و از قوه قضاییه خواست که به آزار واذیت و صدور احکامی که به هیچ عنوان با فعالیت‌های فعالان مدنی تناسبی ندارد، پایان دهد.

تایید حکم سنگین زندان نرگس محمدی توسط قوه قضاییه نقض قوانین داخلی و تعهدات بین‌المللی ایران است

تایید حکم ۱۶ سال زندان نرگس محمدی از سوی دادگاه تجدید نظر، قبل از ارائه مستندات و مدارک وکلایش به دادگاه انجام شد
(چهارشنبه ۷ مهر) – کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران امروز با انتشار بیانیه‌ای تایید حکم غیرعادلانه ۱۶ سال زندان برای نرگس محمدی، فعال حقوق بشر ایرانی را توسط دادگاه تجدیدنظر استان تهران محکوم کرد و از قوه قضاییه خواست که به آزار واذیت و صدور احکامی که به هیچ عنوان با فعالیت‌های فعالان مدنی تناسبی ندارد، پایان دهد.
 بر اساس ماده ۱۳۴ قانون جدید مجازات اسلامی، هر گاه جرایم ارتکابی بیش از سه جرم نباشد رای دادگاه بر اساس بیشترین مجازات یکی از سه اتهام خواهد بود که در این پرونده بیشترین حکم ۱۰ سال حبس برای عضویت در گروه «لگام، کارزار لغو گام به گام اعدام» است و بنابراین ۱۰ سال از این ۱۶ سال قابل اجرا است.
تقی رحمانی، همسر نرگس محمدی، فعال حقوق بشر با تایید حکم ۱۶ سال حبس همسرش در شعبه ۳۶ دادگاه تجدید نظر استان تهران به کمپین گفت این حکم روز ششم مهرماه به وکلای او در حالی ابلاغ شده که این شعبه قبل از دریافت مستندات و مدراک وکلای خانم محمدی دال بر بی گناهی او، حکم دادگاه انقلاب را عینا تایید و ابلاغ کرده است. تقی رحمانی، همسر نرگس محمدی این حکم را «شوکه آور، سیاسی و امنیتی» عنوان کرد.
هادی قائمی مدیر کمپین گفت: «تایید حکم ظالمانه ۱۶ سال زندان برای خانم محمدی، تنها برای فعالیت‌های مسالمت آمیز مدنی، برای ابراز عقیده و شرکت در تجمات قانون و تلاش برای تغییر قوانین غیرعادلانه و خشن، نقض آشکار قوانین داخلی و تعهدات بین المللی ایران است که حق شهروندان در حوزه آزادی بیان و فعالیت های مسالمت آمیز مدنی در چارچوب قانون را تضمین می کند.»
نرگس محمدی در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب، به ۱۶ سال حبس برای سه اتهام محکوم شد. او به اتهام عضویت در گروه «لگام، کارزار لغو گام به گام اعدام» به ۱۰ سال حبس، به اتهام «اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی» به پنج سال و به اتهام «تبلیغ علیه نظام» به یک سال حبس محکوم شد. با تایید این حکم در دادگاه تجدید نظر، طبق ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی او باید حکم ۱۰ سال حبس، بیشترین مجازات یکی از اتهاماتش را باید بگذراند.
تقی رحمانی همچنین به کمپین گفت: «وکلای نرگس به قاضی دادگاه تجدید نظر گفته بودند تا مدارک بیشتری دال بر بی گناهی نرگس و رفع اتهامات وارده می توانند ارائه کنند. اما روز ششم مهرماه که وکلا برای تحویل مدارک به دادگاه  رفتند به جای اینکه مدارک را تحویل بگیرند حکم تایید شده را به وکلا دادند. طبق حکم دادگاه تجدید نظر ۱۶ سال حبس خانم محمدی تایید شده که بر اساس ماده ۱۳۴ قانون مجازات ۱۰ سال از این ۱۶ سال قابل اجرا است.»
تقی رحمانی همچنین گفت: «این حکم، حکم امنیتی و سیاسی است. جای یک فعال حقوق بشر در زندان نیست. تایید این حکم سنگین عین یک شوک برای ما بود. معنای این حکم ترساندن و مرعوب کردن فعالان حقوق بشر در ایران است. این نوع فشارها برای فعالان حقوق بشر قابل قبول و منطقی نیست. نرگس با وجود بیماری هنوز در حال گذراندن حکم شش سال حبسش است و حالا با حکم ۱۰ سال هم روبه رو شده است.»
نرگس محمدی پس از ملاقاتش با خانم کاترین اشتون، مسوول وقت سیاست خارجی اتحادیه اروپا در اسفند ماه ۱۳۹۲ مورد هجوم گروه های افراطی در رسانه ها قرار گرفت و پس از آن به بارها برای بازجویی به وزارت اطلاعات احضار شد. نهایتا او به این سه اتهام متهم و در تاریخ ۱۳ اردبیهشت ماه ۱۳۹۴ به دادگاه فراخوانده شد، اما در آن روز وکلای او به دلیل انکه امکان مطالعه پرونده او را نیافته بودند از قاضی دادگاه خواستار تعویق زمان دادگاه شدند که این تقاضا پذیرفته شد .اما دو روز پس از آن در تاریخ ۱۵ اردبیهشت ماه خانم محمدی بدون ذکر دلیل مشخصی در منزلش بازداشت و به زندان اوین منتقل شد.
پس از مدتی، ماموران علت بازداشت او را اجرای حکم پرونده قبلیش (شش سال حبس ) عنوان کردند. نرگس محمدی در مهرماه ۱۳۹۰ از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به سه اتهام اجتماع وتبانی علیه امنیت ملی، عضویت در کانون مدافعان حقوق بشر و تبلیغ علیه نظام به ۱۱ سال حبس محکوم شد که این حکم در دادگاه تجدید نظر به شش سال تغییر یافت. اما خانم محمدی به دلیل بیماری مغز و اعصاب در خرداد ماه سال ۱۳۹۲ از زندان به بیمارستان منتقل شد و پس از آن به دلیل شرایط جسمی که قادر به تحمل زندان نبود با قرار وثیقه ۶۰۰ میلیون تومانی آزاد شد.
دادگاه خانم نرگس محمدی به سه اتهام اخیر پس از چهار بار تاخیر در تاریخ اول اردبیهشت ماه ۱۳۹۵ به صورت غیر علنی برگزار شد و اواخر اردبیهشت ماه نیز حکم ۱۶ سال حبس به وکیل او ابلاغ شد. نرگس محمدی در این دوره از زندان نیز بیمار است و دچار دو بیماری آمبولی ریه و فلج عضلانی است. بارها تقی رحمانی، همسر ایشان در گفتگو با رسانه ها خواستار آزادی همسرش به دلیل وضعیت پزشکی او شده است.
همسر نرگس محمدی با اشاره به بیماری او گفت: «محیط زندان برای بیماری او سم است. او در حال حاضر دارد با دارو بیماریش را کنترل می کند اما درمان نمی شود و مطمئنا عواقب بسیار دارد. مسوولان هم به خوبی این را می دانند به نظرم هدفشان با این حکم های سنگین و نگه داشتن نرگس با بیماریش در زندان، معلول سازی تدریجی یک فعال حقوق بشر است.»
به گفته آقای رحمانی خانم محمدی پس از اعتصاب غذایش در اعتراض به نداشتن حق ارتباط با فرزندانش، هر شنبه به مدت نیم ساعت اجازه یافته تا با کودکانش در فرانسه تلفنی صحبت کند. خانم محمدی پس از دستگیری اجازه تماس تلفنی با بچه هایش را نداشت. او هفتم تیرماه۱۳۹۵ در اعتراض به این وضعیت دست به اعتصاب غذا زد و در تاریخ ۲۶ تیرماه پس از اجازه تماس تلفنی با فرزندانشان اعتصاب غذایش را شکست.
هادی قائمی گفت: «در حالی که افرادی مانند سعید مرتضوی، دادستان سابق تهران با وجود شواهد قابل اتکا برای دست داشتن در فجایعی که بعد از انتخابات سال ۸۸ در بازداشتگاه کهریزک منجر به کشته شدن حداقل سه نفر شد، آزاد است و دستگاه قضایی سالهاست رسیدگی به شکایات متعدد علیه او را به تعویق می اندازد، همزمان به یک فعال مدنی که کاری جز ابراز عقیده نداشته است حکم سنگین زندان می دهد. چه چیزی بیشتر از چنین حکمی می تواند  بیانگر وضعیت وخیم دادرسی عادلانه و استیلای نهادهای اطلاعاتی بر تصمیم گیری قوه قضاییه باشد؟» او افزود: «نرگس محمدی به خاطر فعالیت‌های انسان دوستانه و تلاش برای از بین بردن بی عدالتی، شایسته احترام و تقدیرو ستایش است و حتی سزاوار یک روز زندان هم نیست.»

آتنا دائمی فعال حقوق کودک به ۷ سال زندان محکوم شد

آتنا دائمی، فعال حقوق کودک در صفحه توییتر شخصی‌اش نوشت که حکم ۷ سال زندانش تایید شده است.
براساس رای دادگاه او به "اتهام اجتماع و تبانی به ۵ سال حبس و به اتهام توهین به رهبری به ۲ سال زندان" محکوم شده است.
آتنا دائمی، در مهر ماه سال ۱۳۹۳ بازداشت شد. وی به مواردی از قبیل "توهین به رهبری"، "توهین به مقدسات"، "اجتماع و تبانی به قصد برهم‌ زدن امنیت کشور" و "مخفی کردن ادله جرم" متهم شده است.
ماموران امنیتی در هنگام بازداشت خانم دایمی گفتند "فعالیتش در شبکه‌های مجازی زیاد" بوده است.
خانم دائمی در دادگاه بدوی به ۱۴ سال زندان محکوم شده بود.

Sonntag, 25. September 2016


چرا دوچرخه‌سواری زنان، چرخ مشروعیت نظام سیاسی را پنچر می‌کند؟



«دوچرخه‌سواری بانوان در مجامع عمومی و نیز در جایی که در معرض دید نامحرم باشد، حرام است.» این فتوای رهبر ایران است در برابر موج اخیر به خیابان آمدن زنانی که مشتاق دوچرخه‌سواری در فضای همگانی‌اند. این فتوا چه اهمیتی دارد و کارکرد آن چیست؟
فتوایی بی‌اهمیت؟
ممکن است تصور شود که این هم فتوایی است در ردیف فتواهای دیگری که مراجع مذهبی صادر می‌کنند و از این رو نباید آن را چندان جدی گرفت زیرا ایران به سمت جامعه‌ای در حرکت است که «مراجع تقلید»ش دیگر مثل دهه‌‌ها پیش نقش «گروه مرجع» را ایفا نمی‌کنند. اما باید توجه کرد که فتوای آیت‌الله خامنه‌ای٬ فتوای یک مرجع معمولی نیست. آیت‌الله خامنه‌ای٬ با وجود چون و چراها در باره‌ی صلاحیتش برای مرجعیت٬ در حال حاضر رهبر کشور یا «ولی فقیه» است.
بنا به نظریه‌ی ولایت فقیه٬ و نیز بنا به رویه‌‌های جاری٬ این نوع از فتواهای ولی فقیه ناظر به «امور شخصیه‌»ی افراد نیست که فقط برای مقلدانش لازم الاتباع باشد. این فتوا می‌تواند به شکل حکم حکومتی در بیاید و گریبان مقلدان سایر مراجع که هیچ٬ گریبان سایر شهروندان را هم بگیرد٬ حتی اگر آنان اساساً مذهبی نباشند یا به دین و مذهب دیگری پایبند باشند. زیرا این قبیل فتواها٬ اگر هم با تلاش کسانی که وانمود می‌کنند پیروان آتشین رهبرند به قالب قانون ریخته نشود٬ با فشار همان‌ها دست کم برای مدتی -در عمل به اجرا در خواهد آمد.
دینی یا سیاسی؟
ممکن است تصور یا استدلال شود که صرف نظر از پیامدهای عملی که این فتوا به دنبال خواهد داشت٬ و با وجود سِمَتِ سیاسیِ صادر کننده‌ی فتوا٬ نباید آن را سیاسی قلمداد کرد بلکه باید آن را ناشی از دغدغه‌‌های مذهبی یک رهبر دینی دانست. اما اگر ارزش‌های دینی و رتبه‌بندی این ارزش‌ها را در نظر بیاوریم٬ می‌توان دید که این گونه اهمیت دادن به موضوعاتی از این دست با آن آموزه‌های دینی‌ که حاکمان تبلیغ می‌کنند نیز سازگاری ندارد.
بنا به سلسله مراتب ارزش‌های مذهبی می‌دانیم که فعالیتی مثل دوچرخه سواری زنان (حتی اگر بنا به استدلال متشرعان این عمل عیناً مشابهِ بر مرکب سوار شدن زنان در صدر اسلام باشد) بسیار کم اهمیت‌تر است تا موضوعاتی چون ربا و ریا٬ یا دروغ و نفاق٬ و یا ناحق کردن حق‌الناس. ولی جامعه‌ی مذهبی ما و رهبرانش٬ از مراجع تقلید گرفته تا نوحه‌خوانان٬ آن قدرها که به مسائلی از این دست حساسیت نشان می‌دهند به آن ارزش‌های مهم‌تر مذهبی حساس نیستند. برای همین است که می‌بینیم بیرون افتادن موی زنان٬ خون تعصب را بیشتر در رگِ غیرت مذهبی‌های پیرو حکومت به جوش در می‌آورد تا مثلاً فقری که همسایه‌ی دیوار به دیوار کفر محسوب شده و یا فسادهای مالی و اداری حیرت‌انگیزی که موجب پوکی استخوان جامعه شده و با خود فسادهایی می‌آورد که زندگی مذهبی قرار بوده است مانع آن‌ها شود.
وقتی در سطح جامعه و در میان مردم عادی مذهبی به این موضوع نگاه کنیم می‌توانیم بارقه‌های تاثیر مفهوم «ناموس» و «غیرت» را در مواجهه‌ی<span > افراطی با هر چیز که به بدن زنان مربوط می‌شود٬ بفهمیم. اما در سطح رهبران مذهبی کنونی - بویژه آنان که در مسندهای سیاسی قرار دارند - قضیه از قرار دیگر است. در سطح رهبری سیاسی و مذهبی این موضوع بیشتر از آن که جنبه‌ی دینی یا سنتی داشته باشد٬ جنبه‌ی سیاسی دارد و ناشی از نگرانی برای سست شدن پایه‌های مشروعیت نظام سیاسی است.
از ناموس تا مشروعیت
شاید در وهله‌ی نخست این پرسش پیش بیاید که موضوع کنترل بدن زنان (خواه با اجباری کردن حجاب اسلامی خواه با ممانعت از دوچرخه سواری زنان) چه ربطی به موضوع مشرعیت دارد. اما اگر مفهوم مشروعیت به دقت وارسی شود٬ این ارتباط هم روشن خواهد شد. مشروعیت به زبان ساده یعنی این که مردم به چه دلیلی می‌پذیرند از حاکمان فرمان ببرند و از آنان تبعیت کنند و حاکمان به چه دلیل خود را شایسته‌ی حکومت و فرمان دادن به مردم قلمداد می‌کنند.
مبنای مشروعیت نظام سیاسی کنونی٬ در آغاز ساده و به نظر پذیرفتنی می‌آمد. یکی از مهم‌ترین دلایلی که از آغاز انقلاب برای برقراری حکومت اسلامی و اسلامی کردن قوانین کشور از جانب حاکمان مطرح شد٬ این بود که مردم مسلمان‌اند و خواهان اجرای اسلام‌اند. به همین دلیل ما (بعنوان فقیهان و اسلام‌دانان) شایسته‌ی حکومت بر مردمیم. شاید این ادعا در سال‌های اولیه‌ی پیروزی انقلاب که نظام سیاسی از هژمونی ایدئولوژیک برخوردار بود چندان هم بی‌ربط به نظر نمی‌رسید.
اما به دلایلی (که مجال بحثش نیست) بهمن عظیم هژمونی اسلامی در برابر آفتاب تابان تحولات اجتماعی آب شد و اوضاع به سمتی رفت که دیگر مردم به آن میزان و به آن شکل که در روزهای آغازین انقلاب تصور یا ادعا می‌شد٬ اسلامی نبودند. اما این واقعیتی نبود که بشود به آن اذعان کرد و نتایج منطقی‌اش را در عرصه‌ی سیاسی پذیرفت. چون اگر معلوم شود که عده‌ی زیادی از مردم «آن‌چنان» و به «آن اندازه» که حاکمان ادعا می‌کنند «اسلامی» نیستند٬ آن گاه این پرسش پیش می‌آید که پس آنان چه حقی دارند که به نام اسلام بر ما حکم برانند. اگر مردم به آن «میزان» و به آن «شکل» که حاکمان می‌گویند «اسلامی» نیستند٬ پس چرا باید قوانین اسلامی بر آنان حاکم باشد. و اگر این دو در کار نباشد٬ ولی فقیه مشروعیتش را برای حکمرانی بر مردم از کجا کسب می‌کند؟
خدایی که پاسخگو نیست
یکی از ادعاهای پرتکرار اصولگرایان اسلامی این است که مشروعیت ولی فقیه از جانب خداست و مردم فقط آن را کشف می‌کنند و بر آن مهر تایید می‌زنند. پیداست که این نوعی بازی لغوی با مفهوم مشروعیت سیاسی است که ربطی به مشروعیت دینی (یا شرعی بودن) ندارد. مشروعیت سیاسی٬ مفهومی است در ذهن مردم٬ اعم از مذهبی و غیر مذهبی٬ یعنی همه‌ی کسانی که در یک واحد سیاسی زندگی می‌کنند. به عبارت دیگر خدایی که پاسخگوی تصمیمات سیاسی حاکمان نیست نمی‌تواند مبنای مشروعیت سیاسیِ حکومت باشد٬ مشروعیتی که با پاسخگو بودن حاکمان در قبال مردم ارتباط متقابل دارد.
اما اگر بنا بر مشروعیت مردمی باشد٬ در این تردیدی نیست که بخشی از مردم ما - هر قدر کم شمار - اساساً مذهبی نیستند؛ برخی دیگر مسلمان نیستند؛ عده‌ی پرشمار دیگری شیعه نیستند؛٬ آنان هم که شیعه متولد شده‌اند٬ لزوماً معتقد یا پایبند به همه‌ی جنبه‌های مذهب شیعه نیستند؛ و آن باقی مانده‌های کم شمار هم لزوماً و در همه‌ی زمینه‌ها پیرو شیعه‌گری به سبک و سیاق مورد نظر حکومت نیستند. به این ترتیب حکومت می‌ماند و حوض نسبتاً کوچک پیروان دو آتشه‌ای که فدایی رهبرند و رهبر هم از منابع عمومی و به شکلی ویژه آنان را بابت حمایت‌شان بهره‌مند می‌سازد. در واقع اینان در اقلیت‌اند اما بر سریر قدرت.
پنهان کردن نمادها
با این اوصاف حکومت اسلامی ناچار است این واقعیت مهم٬ یعنی در اقلیت بودن آن مردمی که خود را با طراز حکومت تطبیق می‌دهند٬ پنهان کند. آشکار شدن این در اقلیت بودن به معنی برانداخته شدن دلایلی است که حاکمان برای شایسته بودن حکومت خود بر مردم بیان می‌کردند و هنوز می‌کنند. به همین دلیلِ به ظاهر ساده٬ حکومت اسلامی ناچار است منابع فراوانی را صرف کنترل همه جانبه‌ی نشانه‌‌ها و نمادهای سرپیچی از حکومت کند تا کسری مشروعیتش مخفی بماند.
از این نظر٬ رعایت نکردن حجاب اسلامی یا دوچرخه سواری کردن زنان فقط به معنی زیرپا گذاشتن حکمی مذهبی نیست٬ بلکه مهم‌تر از آن٬ نماد و نشانه ای است از عدم پیروی گروهی از مردم از طرازها و معیارهای حکومت. از دید حکومت٬ نبودن روسری بر سر زنان همان قدر می‌تواند نشانه‌ای از سرپیچی باشد که بودن بشقابی ماهواره‌ای بر سر بام. تفاوت در این است که حکومت در این موارد با دست بردن در انبان سنت٬ مفهوم «ناموس» را از آن بیرون می‌کشد تا رگ غیرت مردمان عادی بجنبد و برای کنترل بدن زنان با او همدست شوند.سپر فتوا در مقابل سلاح قانون
در اقلیت بودن٬ رهبری را ناگزیر می‌کند به جای بر گرفتن سلاح قانون با سپر فتوا به مقابله با دوچرخه ‌سواری زنان برود. چون قانون اساساً باید برآیند متوازن ارزش‌ها و هنجارهای بالفعل گروه‌های مختلف یک جامعه باشد. اگر قرار باشد همه‌ی این گروه‌ها در نظر گرفته شوند٬ آن وقت قوانین فعلی نمی تواند بر سر جای خود باقی بمانند٬ چون قوانین و رویه‌های قانوگذاری کنونی بیانگر خواست همان خرده فرهنگ در اقلیتی است که تابع سفت و سخت حکومت‌ است نه بیانگر خواست همه‌ی گروه‌های اجتماعی دیگر که یا باور دینی ندارند یا مسلمان نیستند یا شیعه نیستند یا شیعه‌ی عامل و پیرو شریعت نیستند یا آن قدرها که باید٬ فدایی و آتشین نشان نمی‌دهند.
بنابراین٬ اگر قرار باشد ممنوعیت دوچرخه سواری زنان در مکان‌های عمومی به قانون تبدیل شود٬ نه از ویژگی بنیادین قانون برخوردار خواهد بود نه حتی در شکل رویه‌های رسمی کنونی امکان دارد که بدون تنش و تشنج به قانون بدل شود. به همین دلیل٬ فتوای رهبر جانشین قانون می‌شود. جانشین قانون می‌شود که ابزار فشاری در دست پیروانش باشد تا بتوانند خارج از کادر روال‌های مرسوم قانون‌گذاری در خود جمهوری اسلامی٬ موقتاً از ظهور و بیرون‌ریزی بخشی از آن نمادها و نشانه‌های کمبود مشروعیت مردمی نظام سیاسی کنونی جلوگیری کنند.
به این ترتیب با آن که مخالفت رهبر با دوچرخه‌سواری زنان در قالب «فتوا» ظاهر شده است تا مخاطب را با توسل به قسم حضرت عباس «شرع» قانع کند که گویی دغدغه‌ای شرعی پشت سر این مخالفت قرار دارد٬ اما دم خروس «حفظ قدرت سیاسی» از لای قبای این فتوا هم باز بیرون افتاده است. چرا که وقتی زنان با دوچرخه‌هاشان به فضای عمومی بیایند٬ چرخ مشروعیت نظام سیاسی هم می‌تواند به شکلی نمادین پنچر شود.

نیشابور؛ صدور محکومیت دوبار اعدام و اجرا در ملاعام

نیشابور؛ صدور محکومیت دوبار اعدام و اجرا در ملاعام

خبرگزاری هرانا ـ  رئیس دادگستری شهرستان نیشابور از صدور محکومیت دوبار اعدام و اجرا در ملاعام و حبس برای متهم به قتل دختر هفت ساله نیشابوری خبر داد. این حکم کمتر از ۱۰ روز صادر شده است.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از رکنا، قاضی رفسنجانی رئیس دادگستری شهرستان نیشابور از صدور حکم پرونده عامل تجاوز و قتل دختر هفت ساله نیشابوری در دادگاه بدوی خبر داد و گفت: “با توجه به تاکیدات رئیس کل دادگستری خراسان رضوی مبنی بر برخورد قاطع با جرائم خشن و به دلیل حساسیت موضوع و جریحه دار شدن افکار عمومی این پرونده به صورت فوق العاده مورد رسیدگی قرار گرفت و کمتر از ۱۰ روز حکم آن صادر شد”.
وی افزود: “متهم در بحث تجاوز به عنف به اعدام در ملاءعام، در رابطه با قتل به قصاص نفس و در بحث آدم ربایی نیز به ۱۵ سال حبس محکوم شده است”.
ده روز پیش خانواده‌ای در تماس با فوریت‌های پلیس ۱۱۰ از مفقود شدن دختر بچه ۷ ساله‌‌شان که خانه مادربزرگش بوده، خبر دادند. شوهر عمه این کودک به عنوان متهم دستگیر شد.

خودکشی یک کارگر در سه راهی عسلویه

خودکشی یک کارگر در سه راهی عسلویه

خبرگزاری هرانا ـ روز گذشته یکی از کارگران فازهای گازی عسلویه، با طناب دار به زندگی خود خاتمه داد.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از ایلنا، صبح روز گذشته یک کارگر در عسلویه با بستن طناب به گردن و خالی کردن زیرپایش خودکشی کرد.
از قرار معلوم،  این اتفاق کنار فنس منطقه ویژه پارس در سه راهی عسلویه رخ داده است.
ظاهرا فرد متوفی کارگر یکی از فازهای گازی عسلویه بوده است.
از هویت و انگیزه اصلی این فرد، اطلاع دقیقی در دست نیست.

معوقات مزدی ۲۰۰۰ کارگر در سه واحد اقتصادی و تجمع اعتراضی

معوقات مزدی ۲۰۰۰ کارگر در سه واحد اقتصادی و تجمع اعتراضی

خبرگزاری هرانا ـ حدود ۲۰۰۰ کارگر در سه واحد اقتصادی از سه تا شش ماه معوقات مزدی دارند. ۷۰ نفر از ۴۰۰ کارگر پروژه آزاد راه تهران- شمال  از ۳۰ شهریور به نمایندگی از بقیه همکاران خود در اعتراض به وضعیت بحرانی اقتصادی خود پنجمین روز تجمع اعتراضی را پشت سر گذاشتند. حدود ۱۲۰ کارگر روزمزد مجتمع نیشکر هفت‌تپه صبح امروز (سوم مهر) در اعتراض به اخراج ناگهانی خود؛ مقابل ساختمان اداری مجتمع تجمع کردند. از سوی دیگر بیش از هزار و ۴۰۰ کارگر معدن  زغال سنگ البرز شرقی دست کم از خرداد ماه سال جاری بابت معوقات مزدی خود طلبکارند.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از ایلنا، اعتراض صنفی کارگران پروژه آزاد راه تهران- شمال که از ۳۰ شهریور ماه آغاز شده است، امروز به پنجمین روز رسید.
یکی از کارگران معترض در این باره گفت: “حدود ۷۰ کارگر هستیم که از پنج روز پیش به نمایندگی از مجموع ۴۰۰ کارگر پیمانکاری پروژه احداث آزاد راه تهران-شمال بابت معوقات مزدی خود تجمع کرده‌ایم”.
او گفت: “در حال حاضر دغدغه اصلی همه ما تامین معاش خانواده‌هایمان است که به دلیل پرداخت نشدن مطالبات مزدی به یک چالش تبدیل شده است و در همین رابطه از کارفرمایان اصلی و فرعی و دیگر مقامات مسئول در وزاتخانه‌های راه و شهرسازی می‌خواهیم که به مشکلاتمان رسیدگی کنند”.
این کارگر  افزود: “هر یک از ما کارگران دست کم دارای سه سر عائله هستیم و به دلیل بدحسابی صورت گرفته در شش ماه گذشته برای گذران زندگی با مشکلات جدی روبرو بودیم”.
به گفته وی، درحال حاضرمهم‌ترین خواسته کارگران شاغل در آزاد راه تهران فقط دریافت بخشی از معوقات حقوقی سال جاری و تضمین امنیت شغلی است  چرا که پیش از این تعداد زیادی از کارگرانی که به نوعی پی گیر مطالبات مزدی خود شده اند به صورت ناگهانی از کار اخراج شده اند.
او  با انتقاد از مسئولان وزارت راه در بی توجه ای به مشکلات کارگران آزاد راه تهران، شمال افزود: “به نظر می‌رسد مسئولان وزارت راه بعد از  پنج روز از آغاز اعتصاب کارگران آزاد راه تهران ،شمال عمق و شدت این اعتراض را درک نکرده‌ و قصد پی گیری مشکلات کارگران را ندارند”.
به گفته وی در حالی اعتراض کارگران برای دریافت مطالبات معوقه شش ماه گذشته امروز شنبه سوم مهر ماه همچنان ادامه دارد که به گفته برخی مسئولان داخلی شرکت  ارسا ساختمان ،این شرکت همه صورت وضعیت های مالی خود را  به موقع از وزارت راه وصول کرده است.

کارگران روزمزد مجتمع نیشکر هفت‌تپه در اعتراض به اخراج تجمع کردند


به گزارش ایلنا، حدود ۱۲۰ کارگر روزمزد مجتمع نیشکر هفت‌تپه صبح امروز (سوم مهر) در اعتراض به اخراج ناگهانی خود؛ مقابل ساختمان اداری مجتمع تجمع کردند.
یکی از کارگران حاضر در این تجمع صنفی با اعلام این خبر گفت: “ما حدود ۱۲۰ کارگر روزمزدی شاغل در بخش کشاورزی مجتمع نیشکر هفت تپه هستیم که کارفرما از ابتدای سالجاری ما را برای انجام کارهای آبیاری و… به استخدام مجتمع درآورد”.
او با بیان اینکه از اول مهرماه؛ کارفرما بدون پرداخت هیچ‌گونه دستمزد و حق بیمه از ورود کارگران به محل کارشان جلوگیری کرده است؛ در ادامه افزود: “مسئولان مجتمع نیشکر هفت‌تپه به من و دیگر همکارانم گفته‌اند که دلیل این تعدیل‌ها، ناکافی بودن منابع مالی بوده است”.
به گفته این کارگر، هریک از ما در طول فعالیت کاری‌مان زحمات زیادی در مجتمع نیشکر هفت‌تپه زیر آفتاب سوزان متحمل شده‌ایم و این درست نیست که کارفرما پس از بهره‌کشی از ما بدون دستمزد ما را رها کند.

ادامه انتظار کارگران معدن طزره برای معوقات مزدی؛ کارفرما فقط وعده می‌دهد


به گزارش ایلنا، کارگران معدن زغال سنگ البرز شرقی (طزره) خواستار دریافت بخشی از مطالبات معوقه خود برای تامین هزینه های مربوط به شروع سال تحصیلی فرزندان خود شدند.
این کارگران گفتند: “بیش از هزار و ۴۰۰ کارگر معدن  زغال سنگ البرز شرقی دست کم از خرداد ماه سال جاری بابت معوقات مزدی خود طلبکارند”.
آنها می‌گویند: “این وضعیت درحالیست که کارفرمای این واحد معدنی برای جلوگیری از اعتراضات صنفی مرتباً در میان کارکارگران حاضر می‌شود و وعده پرداخت مطالبات معوقه را می‌دهد”.
به ادعای آنان؛ آخرین دریافتی کارگران معدن زغال سنگ البرز شرقی مربوط به دستمزد اردیبهشت ماه سال جاری است و ازآن موقع تا هم اکنون کارگران پولی از کارفرما دریافت نکرده اند.
کارگران البرز شرقی در خاتمه تصریح کردند: مشکلاتی که در زمینه پرداخت مطالبات مزدی آنها به وجود آمده است باعث نگرانی کارگران با آغاز سال تحصیلی جدید فرزندانشان شده و آنان هم اکنون در شرایط بد مالی قرار دارند. در این صورت کارگران نیازمند دریافت حداقل بخشی از معوقات حقوقی خود هستند.

بیست هزار کودک استان فارس از تحصیل بازمانده‌اند

بیست هزار کودک استان فارس از تحصیل بازمانده‌اند

خبرگزاری هرانا ـ در استان فارس ۲۰ هزار کودک در عرصه آموزش در سال جاری از تحصیل بازمانده‌اند. از این تعداد، ۶ هزار و ۹۰۰ نفر از آنها در شهرستان شیراز زندگی می‌کنند.
 به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از تسنیم، به گفته احمد میدری، معاون رفاه اجتماعی وزارت کار، در سال ۹۵ تعداد ۲۰ هزار کودک در استان فارس از تحصیل بازمانده‌اند.
وی در اوایل شهریور امسال با حضور در شیراز از مسئولان خواست تا با ارائه راهکارهایی این کودکان را به صحنه تحصیل بازگردانند و لیست و مشخصات این افراد را در اختیار آنها قرار داد.
ایجاد و گسترش خدمات حوزه سلامت اجتماعی، آموزشی، حرفه‌آموزی، بیمه‌ای، درمانی و غیره در جهت حمایت از کودکان کار و خیابانی و بازمانده از تحصیل فقیر و با توجه به اهمیت و ضرورت سواد‌آموزی و نقش تحصیل در کودکان در پیشگیری و کاهش آسیب‌های اجتماعی اجتناب‌ناپذیر است.
فروتن شناسایی، جذب و حمایت از کودکان فقیر بازمانده از تحصیل کار و خیابانی که نیازمند حمایت‌های اجتماعی هستند را هدف از اجرای طرح کودکان بازمانده از تحصیل فقیر عنوان کرد.
مینا شهرسبزی، کارشناس بهزیستی استان فارس، زمینه‌های همکاری بهزیستی را جذب و پذیرش گروه‌های هدف واجد شرایط و تشکیل پرونده اجتماعی برای کودکان از طریق مراکز فعال در این زمینه و پیگیری جهت ثبت نام و ادامه تحصیل کودکان پذیرش شده عنوان کرد.
با تمام اقدامات انجام شده برای بازگرداندن کودکان بازمانده از تحصیل هنوز استان فارس راه طولانی را پیش رو دارد و آمار اعلام شده توسط دولت ۲۰ هزار کودک بازمانده تحصیل در استان است که ۶ هزار و ۹۰۰ نفر از آنها در شهرستان شیراز زندگی می‌کنند.
معاون رفاه اجتماعی وزارت کار در جمع مسئولان استان فارس یکی از راهکارها را قطع یارانه خانواده این کودکان عنوان کرد اما مسئولان اینچنین راهکارها را علاج این آسیب اجتماعی نمی‌دانند.

یک‌سال بلاتکلیفی سعید شیرزاد زندانی سیاسی



یک‌سال بلاتکلیفی سعید شیرزاد زندانی سیاسی

خبرگزاری هرانا – سعید شیرزاد زندانی سیاسی زندان رجایی شهر کرج که در سومین سال حبس خود به سر می برد پس از گذشت یک‌سال از رای دادگاه بدوی هنوز منتظر صدور حکم دادگاه تجدیدنظر در بلاتکلیفی بسر می برد.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، سعید شیرزاد، ۲۷ ساله، فعال سیاسی و عضو جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان از ۱۸ خرداد ماه ۱۳۹۳ در بازداشت به سر می‌برد. او بیش از ۲ ماه را در بند ۲۰۹ زندان اوین در انفرادی و بدون داشتن ارتباط با خانواده و وکیل خود به سر برد.
آقای شیرزاد پیش از تبعید به زندان رجایی شهر کرج، در زمان بازداشت در بند ۲۰۹ برای انجام اعتراف های ویدیویی تحت فشار قرار گرفت.
دادگاه این فعال سیاسی، ۲۱ شهریور ۹۴ در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی صلواتی و با حضور وکیل او امیرسالار داودی پس از گذشت پانزده ماه از تاریخ بازداشتش برگزار شد. وی در نهایت به اتهام «ﺍﺟﺘﻤﺎﻉ ﻭ ﺗﺒﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﻗﺼﺪ ﺍﻗﺪﺍﻡ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻣﻨﯿﺖ ﮐﺸﻮﺭ» به ۵ سال حبس تعزیری محکوم و حکم صادره در روز چهارشنبه ۲۵ شهریور ماه ۱۳۹۴ به وکیل وی ابلاغ شد.
مصداق های اتهامی که در صدور رای دادگاه مد نظر گرفته شده بود عمدتا مربوط به فعالیت های مدنی وی از جمله دیدار با خانواده های زندانیان سیاسی و گزارشگری از وضعیت حقوق بشر بود.
علی‌رغم گذشت سه سال از تاریخ بازداشت و  یکسال از تاریخ دادگاه بدوی، این فعال سیاسی هنوز منتظر رای دادگاه تجدیدنظر بوده و به صورت بلاتکلیف در بند ۴ سالن ۱۲ زندان رجایی شهر کرج نگهداری می شود.
شایان ذکر است در مدت دو سال اخیر بسیاری از سازمان ها و شخصیت های سیاسی و حقوق بشری خواستار آزادی سعید شیرزاد شده‌اند. ازجمله می توان به بیانیه اتحادیه پست کارگران کانادا، نامه خانم باربارا لوخبیلر معاون رییس کمیسیون حقوق بشر پارلمان اروپا و انتشار بیانیه دانشجویان دانشگاه والتر پیتون در شیکاگوی آمریکا اشاره کرد. همچنین بان کی مون، دبیرکل سازمان ملل متحد در آخرین گزارش خود به موضوع آقای شیرزاد بعنوان یک مصداق از نقض حقوق بشر اشاره کرده بود.
سازمان عفو بین الملل در دو بیانیه جداگانه در مهرماه سال ۹۳ و فروردین‌ماه سال۹۵ به ترتیب خواستار آزادی فوری این زندانی و در بیانیه اخیر در ارتباط با اعتصاب غذای آقای شیرزاد خواستار اقدام فوری در مورد خواسته‌های وی و آزادی او شده بود.
آقای شیرزاد در دو سال اخیر با نگارش مطالب و یادداشتهایی با مضامین حقوق بشری از درون زندان همچنان به فعالیت خود ادامه داده است، از جمله در مقاله ای در شماره ۴۵ ماهنامه خط صلح در مخالفت با قانون ازدواج کودکان زیر ۱۸ سال در ایران با اشاره به نشست کمیته‌ی حقوق بشر سازمان ملل متحد و تصویب قطع‌نامه‌ای مبنی بر ممنوعیت ازدواج افراد زیر هجده سال و مخالفت ایران و سودان و تصویب نهایی آن در مجمع عمومی به واکاوی معضل پرداخته بود.

بیست و یک ماه بلاتکلیفی بازداشت شدگان نصیرآباد



بیست و یک ماه بلاتکلیفی بازداشت شدگان نصیرآباد

خبرگزاری هرانا ـ بازداشت شدگان نصیرآباد سرباز با گذشت بیش از ۶۳۰  روز هم‌چنان در بلاتکلیفی بسر می برند.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از کمپین فعالین بلوچ، ۱۰ نفر از بازداشت شدگان نصیرآباد که در ۱۴دی ۹۳ بازداشت شدند همچنان در بلاتکلیفی بسر می برند.
مسئولان امنیتی اتهامات امنیتی چون ترور ماموران نیروی انتظامی و بسیج و معلمان را به آنها نسبت داده اند اما این جوانان در ملاقات با خانواده های خود گفته اند “برای اخذ اعتراف های دیکته شده مورد شکنجه” قرار گرفته اند.
خانواده این زندانیان بارها در نامه های متعدد به مسئولان جمهوری اسلامی و همچنین طی نامه هایی به مجامع حقوقی خواهان بررسی تناقض های پرونده و پیگیری پرونده عزیزان خود شده و آنها را بیگناه خواندند.

نماینده رهبری: هدف کنسرت دین‌زدایی است

به گزارش «محبت نیوز»  محمدعلی نکونام، در نماز جمعه دوم مهرماه درشهرکرد ضمن بیان این سخنان افزود جمهوری اسلامی با «موسیقی لهو و مجالسی» مشکل دارد و «در قطعیت منکر بودن این مجالس تردیدی وجود ندارد.»
به نقل از تسنیم وی گفت: «حتی رئیس‌جمهور که از کنسرت‌ها دفاع می‌کند قطعن این نوع کنسرت‌ها را نمی‌پسندد؛ مگر می‌شود کسی که مؤمن باشد از مصداق لهو و لعب دفاع کند؟»
موضوع برگزاری کنسرت‌ها در ایران همچنان یکی از مشکلات اهالی موسیقی است. بسیاری از کنسرت‌ها در چند سال اخیر در شهرهای مختلف از سوی نهادهای گوناگون وابسته به دستگاه حکومتی لغو شده‌اند و وزارت ارشاد نیز هیچ‌گونه اقدامی در این زمینه انجام نداده است.
به تازگی احمد علم‌الهدی، نماینده رهبر جمهوری اسلامی در استان خراسان رضوی اعلام کرد که کسی حق برگزاری کنسرت در مشهد را ندارد.
وزیر ارشاد هم که ظاهرن قدرت اجرایی در دست ندارد این حکم علم‌الهدی را پذیرفت.

جایی برای تحمل «حجاب» در دانمارک باقی نمانده است


به گزارش«محبت نیوز»حزب مردم در دانمارک اکنون با پیشنهادی جدید به مجلس این کشور رفته است .این پیشنهاد ممنوعیت همه انواع حجاب را در کشور دانمارک در نظر دارد. به گفته منابع خبری این پیشنهاد در حالی ارائه میشود که حزب مردم در دانمارک دومین حزب بزرگ این کشور است و به نظر میرسد این پیشنهاد مورد پذیرش مجلس نیز قرار بگیرد.
به نوشته تارنمای IRAN DN، این حزب پیشنهاد تازه خود را درقالب یک طرح اقتصادی که تا سال ۲۰۲۵ میلادی قابل اجرا خواهد بود ارائه نموده است.به گفته این حزب پیشنهاد ممنوعیت حجاب در دانمارک نه تنها شامل اموزگاران و دانش آموزان بلکه شامل افراد عادی نیز خواهد شد.
البته استفاده از علائم مذهبی مانند صلیب و یا ستاره داوود اشکالی نخواهد داشت اما پوشیدن حجاب به دلیل عقاید مذهبی ممنوع خواهد بود.
به گفته سخنگوی حزب مردم دانمارک در سالهای اخیر این کشور جمعیت مسلمان بیشتری را درخود جای داده است.از نظر دانمارکی های اصیل این مساله خوشایند نیست.آنها عقیده دارند که مسلمین با استفاده از روسری به نوعی تفکیک در جامعه دامن میزنند.این مساله به گونه ای است که گویا جامعه به دو دسته “ما و آنها” تقسیم شده است.
این پیشنهاد در حالی ارائه میشود که دانمارک در پی اعلام وزیر مهاجرت این کشور به تکمیل بودن ظرفیت پذیرش پناهنده نه تنها پناهجویان جدید را نمیپذیرد که قوانین مهاجرتی خود را نیز برای اخراج پناهجویان فعلی سخت تر از گذشته نیز نموده است

کمبود شدید کلاس درس در ایران، افزایش بودجه بازسازی حرم‌ها در عراق

به گزارش«محبت‌نیوز»در روزهای گذشته انتشار خبر تحصیل تعدادی از دانش‌آموزان در استان‌های محروم کشور در کلاس‌هایی که در مدارس کپری، خرابه‌ها و طویله‌ها برگزار می‌شود انعکاس زیادی در  سطح جامعه داشت.
همزمان دو خبر دیگر از جمله افزایش بودجه برای بازسازی عتبات مقدس شیعیان در کربلا و نجف و افزایش بودجه برای فعالیت‌های عمرانی فرهنگی از جمله ساخت مسجد این پرسش را مطرح کرد که در جمهوری اسلامی آموزش و پرورش و ساخت مدرسه در مقایسه با ساخت و ساز و بازسازی امام‌زاده‌ها و مساجد و اماکنی نظیر مصلی و حرم آیت‌الله خمینی رهبر دگرگونی های سال ۵۷ تا چه اندازه اهمیت دارد.
همزمان با آغاز فصل مدارس سایت ستاد بازسازی عتبات عالیات، علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی از اختصاص بودجه خاص به پروژه‌های بازسازی و توسعه اماکن مقدس در کربلا و نجف در بودجه سال ۹۵ خبر داد و همسو با آن خبرگزاری ایسنا به نقل از معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی گزارش داده براساس آمارهای آموزش و پرورش در استانی مانند سیستان و بلوچستان ۳۰ تا ۴۰ هزار کودک بازمانده از تحصیل وجود دارد.
طبق آخرین گزارش مرکز پژوهش های مجلس در سال ۹۰ بیش از سه میلیون و ۵۰۰ کودک ۶ تا ۱۷ ساله از تحصیل بازمانده‌اند یا اصلن به مدرسه نرفته‌اند یا در طول سال‌های تحصیلی به دلایل مختلف از تحصیل بازمانده‌اند که این آمار به طی پنج سال گذشته افزایش داشته است.
بازماندن کودکان از تحصیل آنها را به سمت بازار کار می‌کشاند که به گفته جامعه‌شناسان آسیب‌های خاص خود را به همراه دارد. در مقابل دولت مکلف است تعداد مساجد کشور در برنامه افق ۱۴۰۴ به رقم حداقل ۹۲ هزار مسجد برساند.
طبق اعلام سازمان اوقاف کشور نیازمند حداقل ۱۰۰ هزار مسجد و ساخت حدود ۲۸ هزار مسجد جدید است (۲۶ هزار مسجد در شهرها و ۲ هزار مسجد در جاده‌ها). در عین حال کلیه استان‌های کشور با کمبود مدرسه و امکانات آموزشی برخودار هستند.
در سال ۹۳ معاون وزیر آموزش و پرورش و رئیس سازمان نوسازی توسعه و تجهیز مدارس کشور به طور رسمی اعلام کرد ایران با کمبود ۵۰ هزار کلاس درسی مواجه است. به این ترتیب بخش زیادی از بودجه کشور درحالی که می‌تواند گره گشای نظام آموزشی باشد صرف ساخت مساجدی می‌شود که به طور عمده تنها کاربری آنها برپایی نماز ظهر و عصر است و در بسیاری از مواقع تعطیل هستند.

Dienstag, 20. September 2016

خوزستان؛ کارگری بر اثر انفجار مین پایش را از دست داد

خوزستان؛ کارگری بر اثر انفجار مین پایش را از دست داد

خبرگزاری هرانا ـ روز گذشته یک کارگر حین عملیات لوله گذاری در دشت آزادگان استان خوزستان در اثر انفجار مین یک پای خود را از دست داد.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از مین و زندکی، روز گذشته حوالی ساعت ۱۲ ظهر و در حین عملیات لوله گذاری در منطقه حمودی دشت آزادگان در استان خوزستان، یک کارگر در اثر انفجار مین زخمی شد و یک پایش را از دست داد.
هویت این شهروند «فاضل حافظ طرفی» اعلام شده است.

مرگ سه کارگر در سایه نبودن ایمنی محیط کار

مرگ سه کارگر در سایه نبودن ایمنی محیط کار

خبرگزاری هرانا ـ سه کار در دو حادثه جداگانه در قزوین و سنندج به دلیل نبود ایمنی محیط کار جان خود را از دست دادند.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از ایلنا، دو نفر از مصدومان حادثه انفجار تانکر در کارخانه‌ای در منطقه رامشان استان قزوین به دلیل شدت سوختگی جان خود را از دست دادند.
در این حادثه که روز ۲۷ شهریور ماه به علت انفجار تانکر حامل هیدروکربن در یک کارخانه تولید روغن در قزوین رخ داده است، ۵ نفر از کارگران به همراه راننده تریلی و یک نوجوان ۱۲ ساله  همراه دچار سوختگی شدند که متاسفانه دو نفر از کارگران عصر دیروز در بخش سوختگی بیمارستان شهید رجایی قزوین جان خود را از دست دادند.
براساس این گزارش؛ از قرار معلوم بعد از این اتفاق که منجر به مرگ دو کارگر شد، دو کارگر دیگر این کارخانه که از درصد سوختگی بالای ۹۰ درصد برخوردارند؛ به بیمارستان شهید مدنی کرج منتقل شده‌اند که از وضعیت جسمی آنها هنوز اطلاعی در دست نیست.
گفتنی است پیش از این یکی دیگر از مصدومان که نوجوان ۱۲ ساله است؛ به بیمارستان شهید مدنی کرج انتقال پیدا کرده بود.
همچنین براساس گزارش منابع خبری؛ یک نفر از مجروحان در روز نخست به صورت سرپایی مداوا و ترخیص شده بود و در حال حاضر یک نفر نیز در بیمارستان شهید رجایی قزوین بستری‌ست که درصد سوختگی آن حدود ۶۰ درصد است.

حادثه بار دیگر جان کارگری را گرفت


به گزارش کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری، روز دوشنبه  ۲۹ شهریور کارگری بنام محی الدین بایزیدی  اهل روستای توریور از توابع شهر سنندج در حین جمع آوری گردو و به دلیل نبود وسایل ایمنی از بالای درخت گردو سقوط کرده و به شدت مصدوم شد.
پس از حادثه وی به بیمارستان بعثت شهر سنندج انتقال یافت.
اما به دلیل شدت جراحات وارده، بعد از چند دقیقه جان خود را از دست داد. محی الدین بایزدی ۶۰ سال سن داشت و در تمام عمر مشغول کارگری بو د و دارای هیچ گونه بیمه ای نبوده است.

وقتی رئیس زندان خواستار سرعت بخشیدن به اعدام زندانیان می شود



وقتی رئیس زندان خواستار سرعت بخشیدن به اعدام زندانیان می شود

خبرگزاری هرانا – بنا بر اسنادی که در اختیار هرانا قرار گرفته، محمد مردانی رئیس زندان رجایی شهر کرج در مکاتبات اداری مربوط به وضعیت پرونده تنی از زندانیان محکوم به اعدام تحت عنوان “اراذل و اوباش” درخواست تسریع در اجرای اعدام آنان را کرده است.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، هر چند مدت زیادی است که زندانیان زندان رجایی شهر کرج از تخلفات متعدد مسئولان و بطور خاص محمد مردانی رئیس این زندان، داریوش امیریان مدیر داخلی و میرزایی معاون وی، از جمله ضرب‌وشتم و تحریک زندانیان به درگیری‌های خونین گزارش می دهند، با این‌حال اثبات تخلفات وی شامل همکاری با مافیای زندان، ضرب و شتم و سواستفاده از قدرت به سادگی برای سازمان های مدافع حقوق بشر با توجه به وجود محدودیت‌های اعمالی دشوار و بعضا ناممکن است.
با این‌حال هرانا اخیرا به مدارکی دست یافته که نشان می دهد محمد مردانی در برگه های قضایی زندانیانی که با او به دلایل مختلفی خصومت دارند، از واحد اجرای احکام زندان درخواست تسریع در اجرای احکام آنان را می کند.
در چند نمونه از اسناد (محفوظ)، آقای مردانی زندانیان را تحت عنوان “اراذل و اوباش” (عنوان انتخابی آقای مردانی برای زندانیان سرکش) به اجرای احکام معرفی می کند و از آن واحد درخواست تسریع اجرای حکم زندانیان معرفی شده را دارد.
در سند دیگری آقای مردانی یک زندانی را که گمان می کند اطلاعاتی از فعالیت های او در زندان را به بیرون ارسال کرده بصورت غیرقانونی با دستوری کتبی به محل دیگری تبعید تنبیهی می کند.
محمد مردانی در سال‌های اخیر در گزارشات بسیاری از نهادهای حقوق بشری به موارد متعددی حتی مشارکت در ضرب و شتم و نقص عضو زندانی، حبس غیرقانونی زندانیان در سلول انفرادی، قطع غیرقانونی جیره بهداشتی زندانیان به هدف تنبیه، تبعیدهای خودسرانه زندانیان و البته همکاری یا حمایت از مافیای تعاون و مواد مخدر زندان متهم شده است.
محمد مردانی بعد از علیحاج کاظم به ریاست زندان رجایی‌شهر کرج منصوب شد و به شهادت بسیاری از زندانیان در زمینه اعمال خشونت، شکنجه و نقض حقوق بشر از رئیس پیشین این زندان، پیشی گرفته است.
لازم به یادآوری است مورخ ۱۰ اکتبر ۲۰۱۱، اتحادیه اروپا حسن آخریان، مسئول حراست وقت زندان رجایی شهر کرج و از همکاران محمد مردانی را به خاطر دخالت در شکنجه تعدادی از زندانیان و ممانعت از انجام عملیات درمانی بر زندانیان بیمار به لیست تحریم شدگان خود افزود.