Donnerstag, 28. April 2016

پایان اعتصاب غذای امیر امیرقلی در زندان اوین


پایان اعتصاب غذای امیر امیرقلی در زندان اوین

خبرگزاری هرانا– امیر امیرقلی زندانی سیاسی بند هشت زندان اوین بعد از ۱۸ روز، در پاسخ به درخواست فعالین مدنی و سیاسی به اعتصاب غذای خود پایان داد.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، امیر امیرقلی فعال سیاسی چپ‌گرا که از روز شنبه ۲۱ فروردین‌ماه سال جاری در اعتراض به شرایط نگهداری‌اش در اعتصاب غذا بسر می برد، امروز به اعتصاب غذای خود پایان داد.
این فعال دانشجویی سابق و زندانی عقیدتی بند هشت اوین اعلام کرد که به‌خواسته‌هایش رسیدگی نشده با اینحال در پاسخ به درخواست فعالین مدنی و سیاسی به اعتصاب غذایش پایان داده است.
لازم به توضیح است در طی روزهای گذشته در چند اقدام جداگانه، کنشگران سیاسی و مدنی با نگارش نامه هایی سرگشاده از امیرقلی درخواست کرده بودند جهت حفظ سلامت خود به اعتصاب غذایش پایان دهد، این زندانی عقیدتی نیز با نگارش نامه ای سرگشاده ضمن پایان اعتصاب غذا به دوستان و فعالانی که نگران حال او بودند پاسخ داده است.
پیش‌تر، پدر این زندانی در گفتگو با گزارش‌گر هرانا گفته بود: “امیر در بند هشت زندان اوین است که اکثر زندانیان آن خارجی هستند. وی به علت نامناسب بودن شرایط بهداشتی و در خطر بودن سلامت خود از جمله همزیستی اجباری با زندانیان دارای بیماریهای عفونتی همچون ایدز و هپاتیت بارها درخواست انتقال از این بند بر اساس اصل تفکیک جرائم را نموده است. اما علی‌رغم اعتصاب غذا و درخواست های مکرر هنوز هیچ اقدامی صورت نگرفته است.”
امیر امیرقلی فعال دانشجویی سابق و زندانی سیاسی بند هشت زندان اوین، در دی‌ماه ۱۳۹۴ به اتهام «توهین به مقدسات»، «توهین به رهبری»، «اجتماع و تبانی برای اقدام علیه امنیت ملی»، «اخلال در نظم عمومی از طریق شرکت در تجمعات» و «تبلیغ علیه نظام» از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی به ۲۱ سال حبس تعزیری محکوم شد. طبق ماده ۱۳۴ قانون مجازات و با تجمیع جرائم، حداکثر هفت سال و نیم از این مجازات قابلیت اجرا دارد. پرونده وی تاکنون جهت برگزاری دادگاه تجدیدنظر تعیین شعبه نشده است.

قطعنامه سندیکاها و تشکل های مستقل کارگری به مناسبت روز جهانی کارگر و روز اتحاد و همبستگی بین المللی کارگران


قطعنامه سندیکاها و تشکل های مستقل کارگری به مناسبت روز جهانی کارگر و روز اتحاد و همبستگی بین المللی کارگران

خبرگزاری هرانا ـ اول ماه مه “دوازده اردیبهشت ۱۳۹۵”، روز جهانی کارگر و روز اتحاد و همبستگی بین المللی کارگران، برای بیان خواست ها و مطالبات این طبقه، جهت بهبود شرایط کار و زندگی و رهایی از ستم و نابرابری اقتصادی و طبقاتی است. اول ماه مه همچنین روز فریاد مشترک تمامی کارگران در سرتاسر گیتی علیه بیداد و بهره کشی سرمایه است.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، در چنین روزی، کارگران در سرتاسر دنیا از جمله به مقابله با سیاست های ضدکارگری و نئولیبرالیستی سرمایه داری جهانی و فرمول های خانمان برانداز آن برمی خیزند و نارضایتی و اعتراض خود را نسبت به این سیاست ها اعلام می کنند. در روز جهانی کارگر، بیش از هر زمان دیگری لزوم اتحاد و همبستگی طبقاتی کارگران احساس می شود و به ضرورتی حیاتی و اجتناب ناپذیر تبدیل می گردد.
کارگران ایران، امسال نیز در شرایطی به استقبال اول ماه مه، روز جهانی کارگر می روند که گرانی افسار گسیخته و فزاینده دیگر رمقی برای کارگران باقی نگذاشته است. سرمایه‌ داری در ایران، درهماهنگی با سرمایه‌ بحران زده جهانی و نهادهای مالی و واسطه ای آن، همچون “سازمان تجارت جهانی”، “صندوق بین المللی پول” و “بانک جهانی”، در جهت تامین شرایط مطلوب برای انباشت و سود آوری سرمایه، کارگران را به شدیدترین شکل ممکن استثمار می کند و به بیکاری، فقر و فلاکت می‌کشاند. سفره کارگران امروزه بیش از هر زمان دیگر خالی است و آنان مجبورند برای سیر کردن خود و فرزندانشان به هر دری بزنند و ساعت ها کار اضافی را به جان بخرند. سرمایه همچنین همه ی تلاش خود را به کار می برد تا حتی المقدور بار بحران های دامن گیر و کمرشکن خود را در سرتاسر گیتی بر دوش ما کارگران بگذارد؛ تعیین حداقل دستمزد ۸۱۲ هزار تومانی در سال ۹۵ توسط “شورای عالی کار” که تا ۴ برابر زیر خط فقر و در واقع به منزله تحمیل مرگ تدریجی بر خیلِ عظیمی از کارگران است؛ وعدم پرداخت به موقع دستمزدها در ابعادی فراگیر و گسترده؛ نهادینه کردن شرکت های پیمانکاری و واسطه ای در بخش های وسیعی از مراکز کار و تولید و صنایع بزرگ و متوسط دولتی و غیردولتی و در همین رابطه نابودی کامل امنیت شغلی اکثریت قریب به اتفاق کارگران با رواج قراردادهای موقت و سفید امضا، به تعطیلی کشاندن بسیاری از کارخانه ها، کارگاه ها و معادن کشور همراه با اخراج و بیکارسازی های گسترده کارگران عمدتا به دلیل زیاده خواهی ها و حرص و ولع پایان ناپذیر صاحبان سرمایه، رشد فزاینده حوادث کار و در واقع تبدیل مراکز کار و تولید به قتلگاه کارگران، غارت مضاعف دسترنج کارگران از راه های مختلف از جمله قطع سوبسید کالاهای اساسی مانند نان، آب، برق، گاز و …، چپاول صندوق تامین اجتماعی و بازنشستگی و ناکارآمدی این صندوق ها در قبال کارگران … و موارد متنوع و بیشتری از این دست، تنها نمونه هایی از این تهاجم لجام گسیخته و طبقاتی و وضعیت اسفناک ما کارگران را به نمایش می گذارند.
به این سیاهه البته باید تبعیض جنسیتی و ستم و استثمار مضاعف نسبت به زنان و کارگران مهاجر، بی کاری جوانان و گسترش کار کودکان، فقدان آزادی های دموکراتیک و سیاسی و امنیتی کردن هر شکلی از اعتراض و حق طلبی کارگران که برای پیگیری خواست ها و مطالبات این طبقه صورت می گیرد، ممنوعیت ایجاد تشکل های مستقل کارگران و یورش به معدود تشکل های کارگری موجود، احضارهای مکرر کارگران و فعالان کارگری و تهدید، دستگیری و زندانی کردن آنان به بهانه های مضحک و نخ نمایی چون “اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت ملی” و … امثال آن را نیز اضافه نمود.عوامل سرمایه به ویژه در یکی ـ دو ساله اخیر شمشیر را از رو بسته و همه هم و غم خود را بکار گرفته اند تا هر خواست و مطالبه کارگری و هر اعتراض حق طلبانه ای را که از سوی کارگران برپا می شود با توسل به زور و تهدید و دستگیری و زندان پاسخ گویند و فعالین آن را به بند کشیده، به کنج زندان ها بفرستد.
بدون شک ما کارگران در مقابل چنین وضعیت بغایت غیر انسانی و گسترش روزافزون فقر و سیه روزی در جامعه سکوت نمی کنیم و اجازه نخواهیم داد که بیش از این حق حیات و هستی مان را به نابودی بکشند. ما کارگران تولید کنندگان اصلی رفاه و ثروت در جامعه هستیم و برخورداری از یک زندگی انسانی، مطابق با بالاترین استانداردهای حیات بشری را حق مسلم خود می دانیم و برای تحقق آن تمامی موانع پیش روی را با برپایی تشکل های مستقل از دولت و کارفرما و با اتکا به قدرت همبستگی و اتحاد کارگری و طبقاتی مان از سر راه بر خواهیم داشت. ما کارگران اجازه نخواهیم داد که همچون گذشته توافق های سرمایه داری جهانی و داخلی برای بهره کشی از نیروی کار ارزان و غارت دسترنج و حاصل ما کارگران، قرین موفقیت گردد و ما را همچنان در فرودستی باقی بگذارد.
در این راستا، ما سندیکاها و تشکلهای امضا کننده زیر، متحد و یکصدا مطالبات و نقطه نظرات خود را بدین شرح اعلام می داریم:
۱ــ در حالی که خط فقر سه و نیم میلیون تومان در ماه است، تعیین حداقل دستمزد اعلام شده از سوی “شورای عالی کار” (۸۱۲ هزار تومان) در واقع به منزله تحمیل فلاکت بیش تر به کارگران و خانواده های آنان می باشد. ما همچنین، عملکرد این “شورا” که در طول سالیان گذشته همواره در راستای منافع کارفرمایان و صاحبان سرمایه و بر ضد کارگران بوده است را محکوم می کنیم. ما کارگران اعتقاد داریم که تعیین دستمزدهای عادلانه تنها از طریق نمایندگان واقعی کارگران در تشکل های مستقل کارگری و با پشتوانه وسیع توده کارگران امکان پذیر خواهد بود.
۲- دستمزدهای پرداخت نشده و معوقه کارگران باید فوراً و بی هیچ عذر و بهانه ای پرداخت شوند وعدم پرداخت آن ها می‌بایست به مثابه جرم قابل تعقیب، مورد پیگرد قضائی قرار گیرد. ما کارگران خواهان پرداخت فوری و بدون قید و شرط دستمزدهای معوقه کارگران و خسارت های ناشی از آن هستیم.
۳- قراردادهای موقت و سفید امضای کار، فقدان امنیت شغلی و وجود شرکت های پیمانکاری و واسطه ای؛ حوادث، بیماری ها و سوانح مرگبار ناشی از فقدان ایمنی و بهداشت کار، به ویژه در بخش های ترابری، معادن و ساختمان سازی،همواره از معضلات و مشکلات توان فرسای کارگران در کشور بوده است. ما کارگران ضمن اعتراض به چنین وضعیت ناگواری، خواهان برچیده شدن قراردادهای موقت و سفید امضا، حذف شرکت های پیمانکاری و واسطه ای، قرار گرفتن کلیه کارگران شاغل از کارگاههای کوچک گرفته تا کارگران مناطق آزاد، تحت پوشش کامل قانون کار و اجرای فوری بیمه کارگران ساختمانی و در یک کلام پایان دادن به شرایط سخت و زجرآور کار در مراکز و محیط های کار و تولید هستیم.
۴- ما کارگران به ویژه درشرایط تورم و گرانی روزافزون کالاهای اساسی درجامعه، اِعمال برخی سیاست های معروف به ریاضت اقتصادی همچون رها سازی قیمت ها و حذف سوبسیدها، اخراج و بیکار سازی کارگران با بهانه ها و ترفندهایی چون تعدیل نیرو و خصوصی سازی، مقررات زدایی از حقوق کار و نابودسازی برخی از دستاوردهای چند ده ساله حقوق کارگری و تعرض ضد کارگری به قانون کار و … را محکوم نموده و خواهان پایان بخشیدن به این قبیل سیاست های اسارت آور و ضد عدالت اجتماعی هستیم.
۵- ما خواهان برخورداری تمامی بازنشستگان از یک زندگی مرفه و رفع هرگونه تبعیض و نابرابری در پرداخت مستمری و حقوق و مزایای این بخش از کارگران می باشیم. ما کارگران همچنین خواهان بیمه ی درمان رایگان هستیم.
۶- اخراج و بیکارسازی کارگران به هر بهانه ای باید متوقف گردد و تمامی کسانی که بیکار شده و یا به سن اشتغال رسیده اند می بایست تا زمان اشتغال به کار از بیمه بیکاری مکفی، متناسب با استانداردهای امروزی جوامع بشری برخوردار شوند.
۷ـ ما کارگران خواهان برابری کامل حقوق زنان و مردان در تمامی شئونات زندگی اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و خانوادگی و محو کلیه قوانین تبعیض آمیز علیه آنان می باشیم.
۸- بیمه های تأمین اجتماعی اگر قرار باشد که به نحو مطلوبی از آن استفاده شود می بایست که به دست نمایندگان منتخب و واقعی خود کارگران و مردم زحمتکش جامعه اداره شود. ما کارگران خواهان برخورداری همه آحاد کارگر و زحمتکش جامعه از امکانات و مزایای بیمه های تأمین اجتماعی هستیم.
۹- ما کارگران سرکوب و کارشکنی و عدم به رسمیت شناختن حقوق سندیکاهای کارگری و تشکل های مستقل کارگری را محکوم کرده و خواستار تشکیل سندیکاها و تشکل های مستقل کارگری و رعایت حقوق بنیادین کار، به ویژه مقاوله نامه های ۸۷ و ۹۸سازمان بین الملی کار دایر بر “آزادی ایجاد تشکل های مستقل” و “عقد قراردادهای دستجمعی” هستیم. و دادخواهی و شکایت کارگران را در این باره به نهادها و سازمان های بین الملی حق مسلم تمامی کارگران می دانیم.
۱۰- برخورداری از حق ایجاد تشکل های مستقل کارگری و حق اعتراض، اعتصاب، تجمع، تحصن، راهپیمایی و حق آزادی بیان و نشر … امروزه جزء حقوق اولیه و انکارناپذیر کارگران و همه ی آحاد مردم در سرتاسر دنیاست. ما کارگران خواهان برخورداری از تمامی این حقوق و مطالبات بوده و آن ها را در ردیف حقوق مسلم و خدشه ناپذیر خود می دانیم.
۱۱- ما خواهان پایان دادن به برخوردهای امنیتی و قطع فوری و بدون قید و شرط هر گونه اعمال فشار، پرونده سازی و صدور احکام قضایی علیه کارگران و فعالان کارگری، مدنی و اجتماعی و به طور مشخص منع تعقیب، تهدید، احضارهای مکرر، بازداشت و زندانی کردن این کارگران و فعالین از جمله اعضای سندیکای کارگران شرکت واحد، سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه، سندیکای کارگران ساختمانی و نقاش استان البرز،کارگران معادن بافق، دورود، خاتون آباد و کارگران پتروشیمی و عسلویه و … تحت عناوین و بهانه هایی چون «تبلیغ علیه نظام»، «اقدام علیه امنیت ملی»، «تجمع به قصد تبانی» و … می باشیم. ما همچنین خواهان آزادی فوری و بدون قید و شرط همه کارگران، فعالان کارگری و معلمان زندانی از جمله بهنام ابراهیم زاده، محمد جراحی، جعفر عظیم زاده، رسول بداغی، اسماعیل عبدی، محمود بهشتی لنگرودی، علی اکبر باغانی وفرزاد مرادی نیا و منع تعقیب و لغو احکام صادره علیه ابراهیم مددی، رضا شهابی، داود رضوی، واله زمانی،علی نجاتی، محمود صالحی، عثمان اسماعیلی، جمال میناشیری، هادی تنومند، قاسم و ابراهیم مصطفی پور و محمد کریمی ، جلیل محمدی و دیگر کارگران هستیم.
۱۲- ما کارگران، نه تنها تشکل های دست ساز و همسو با دولت و کارفرما همچون خانه کارگر، شوراهای اسلامی کار و انجمن های صنفی را نمایندگان واقعی کارگران ایران نمی دانیم بلکه به رسمیت شناختن این تشکل ها همچون خانه کارگر (شوراهای اسلامی کار) در WFTU و تلاش برای عضو کردن تشکل غیر کارگری موسوم به “مجمع عالی نمایندگان کارگران ایران”، در ITUC را محکوم نموده و به عضویت در آوردن این قبیل تشکل های دست ساز و فرمایشی در این نهادها را به منزله باز کردن راه برای سرکوب هر چه بیشتر سندیکاها و تشکل های مستقل کارگری در ایران محسوب می کنیم.
۱۳- پدیده کار کودک به شکل غیر قابل تصوری در حال افزایش و گسترش است. کار کودکان باید ممنوع اعلام گردد و هر طرحی برای رسمیت بخشیدن به این پدیده نامیمون، تحت هرعنوان و بهانه ای می بایست ملغا شده و محکوم گردد. همه ی کودکان مطابق منشور بین المللی حقوق کودک باید جدا ازموقعیت اقتصادی و اجتماعی والدین و نوع جنسیت و وابستگی های ملی، ن‍‍ژادی، مذهبی و … از امکانات تحصیلی و آموزشی، رفاهی و بهداشتی رایگان و برابر برخوردار باشند.
۱۴- ما خواهان رفع هر گونه تبعیض و بی عدالتی نسبت به کارگران مهاجر به ویژه کارگران افغان در ایران و نیز سایر کارگران مهاجر در سراسر جهان می باشیم.
۱۵- ما به همراه عموم کارگران ایران و جهان سیاست های جنگ افروزانه و تجاوز کارانه علیه کشورها را محکوم کرده و خواهان برقراری صلح و امنیت در منطقه و جهان و دفاع از منافع عمومی و آزادی و رفاه و پیشرفت مردم ایران و منطقه و جهان هستیم.
۱۶- همه کارگران، معلمان و پرستاران که به خاطر احقاق حقوق و مطالبات خود از کار اخراج یا بازداشت و یا زندانی شده اند باید بدون قید و شرط و با احراز شرایط قبلی کار، همراه با خسارت ایام اخراج و زندان به کار سابق خود باز گردند.
۱۷-اول ماه مه، روز جهانی کارگر باید تعطیل رسمی اعلام شده و در تقویم رسمی کشور گنجانده شود. ما خواهان لغو هرگونه محدودیت در برگزاری مراسم این روز جهانی هستیم.
کارگر متفرق هیچ چیز، کارگر متحد همه چیز!
کارگران جهان متحد شوید!
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه
سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه
سندیکای کارگران ساختمانی و نقاش استان البرز
کمیته پیگیری ایجاد تشکل های کارگری
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
اردیبهشت ۱۳۹۵

هشدار درباره ممانعت از دسترسی زندانیان سیاسی ایران به امکانات درمانی


هشدار درباره ممانعت از دسترسی زندانیان سیاسی ایران به امکانات درمانی

خبرگزاری هرانا ـ گزارشگران حقوق بشری سازمان ملل هشدار داد‌ه‌اند که جان ده‌ها زندانی سیاسی در ایران به دلیل عدم دسترسی به امکانات درمانی مناسب در خطر است.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از بی بی سی، در اطلاعیه این گزارشگران آمده است که تداوم بازداشت و ممانعت مکرر از دسترسی به امکانات درمانی، سلامت زندانیان بیمار را به خطر انداخته است. گزارشگران سازمان ملل می‌گویند برخی از این زندانیان در خطر مرگ هستند و باید فورا درمان شوند.
محمدحسین رفیعی، کمال فرقانی، نرگس محمدی، حسین رونقی، حسین کاظمینی بروجردی و امید کوکبی زندانیانی هستند که گزارشگران حقوق بشری سازمان ملل به طور ویژه خواهان رسیدگی به وضعیت آنها شده‌اند.
آنها می‌گویند: “بی توجهی مقام‌های ایرانی به وضعیت و سلامت این زندانیان غیرقابل قبول است”.
این گزارشگران به حکومت ایران یادآوری کرده‌اند که تأمین نکردن امکانات درمانی مناسب نقض تعهدات بین‌المللی ایران محسوب می‌شود.
احمد شهید، گزارشگر ویژه حقوق بشر در امور ایران، به همراه چهار گزارشگر حقوق بشری دیگر سازمان ملل این اطلاعیه را امضا کرده‌اند.
در روزهای اخیر وضعیت امید کوکبی، فیزیکدان زندانی، اعتراض‌های زیادی را برانگیخته است.
آقای کوکبی به سرطان کلیه مبتلا است.
به جز او وضعیت سلامتی زندانیان دیگر چون حسین رونقی و محمدحسین رفیعی هم اعتراض‌هایی را به دنبال داشته است.

دو هزار کودک بی سرپرست در سیستان و بلوچستان

دو هزار کودک بی سرپرست در سیستان و بلوچستان

خبرگزاری هرانا ـ معاون توسعه مشارکت های مردمی کمیته امداد سیستان و بلوچستان گفت که از مجموع ٢٨ هزار کودک زیر ۱۸ سال بی سرپرست در این استان ۲ هزار تن آنان فاقد حامی هستند. وی گفت ١١ درصد جمعیت استان تحت پوشش این کمیته است.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از ایرنا، علیرضا دهقان با بیان اینکه هم اینک ۴۰ هزار یتیم در سیستان و بلوچستان وجود دارد اظهار داشت: “۲۸ هزار نفر از مجموع کل ایتام استان زیر ۱۸ سال هستند که از این تعداد ۲۶ هزار نفر آنان حامی دارند”.
وی حمایت از کودکان یتیم و نیازمند را عاملی مهم در همگرایی اجتماعی ذکر کرد و گفت: “زمانی که نیاز کودک از حمایت های اقتصادی، اجتماعی و غیره برطرف شود چرخه فقر در این خانواده ها از بین خواهد رفت و آینده ای روشن را برای آنان نوید می دهد”.
دهقان بیان کرد: “هم اینک بیش از ۲۶۴ هزار نفر در قالب ۱۰۶ هزار خانوار در سیستان و بلوچستان زیر پوشش خدمات مستمر این نهاد هستند که ۱۱ درصد جمعیت استان را شامل می شوند”.

دویست روز بی خبری از سرنوشت ۷ فعال اهل سنت استان گلستان

دویست روز بی خبری از سرنوشت ۷ فعال اهل سنت استان گلستان

خبرگزاری هرانا ـ با گذشت قریب به ۲۰۰ روز از بازداشت ۷ تن از فعالین اهل سنت در استان گلستان٬ همچنان از سرنوشت آنان اطلاعی در دست نیست.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از کمپین فعالین بلوچ، در تاریخ ۲۳ مهر ماه ماموران وزارت اطلاعات ۷ نفر از فعالان مذهبی از استان گلستان را بدون داشتن حکم قضایی بازداشت کردند که تا کنون هیچ خبری از وضعیت آنها به دست نیامده است.
این بازداشت شدگان تا این لحظه، امکان ارتباط تلفنی و ملاقات با خانواده خود را نداشتند و همچنین نهادهای مربوطه از اظهار نظر در خصوص محل نگهداری و یا دلایل بازداشت آنان خودداری می کنند.
خانواده این بازداشت شدگان می گویند به هر نهادی که مراجعه نمودند ٬بی جواب گذاشته می شوند. تنها یک بار به آنها گفته شده که در مشهد هستند که در این موضوع هم “اطمینانی” به خانواده هایشان داده نشده است.
ماه گذشته جمعی از ریش سفیدان و معتمدان شهرستان علی آباد کتول به آیت الله نور مفیدی نماینده ولی فقیه در استان گلستان نامه نوشته و از وی خواستند برای مشخص شدن وضعیت این بازداشت شدگان مداخله نماید، هر چند این نامه بدون پاسخ ماند.
هویت این هفت نفر به شرح ذیل است:
مولوی عبدالرحیم گرگیج
مولوی عبدالحکیم گرگیج
مولوی جمعه گرگیج
مولوی محمد بلوچ
مولوی علیرضا اشترک فرزند جمعه، امام جماعت روستای قراول از توابع شهرستان کلاله
ابراهیم زرین
محمد ترکمن

اسامی ۳۸ زندانی محکوم به‌اعدام در زندان رجایی‌شهر

اسامی ۳۸ زندانی محکوم به‌اعدام در زندان رجایی‌شهر

خبرگزاری هرانا – صدها زندانی محکوم به اعدام در زندان رجایی شهر کرج نگهداری میشوند، هرانا تلاش می کند با انتشار هویت و معرفی این زندانیان حمایت افکار عمومی برای نجات آنان از چوبه دار را جلب کند. در همین رابطه فهرست اسامی ۳۸ تن از زندانیان تازه شناسایی شده محکوم به‌ اعدام این زندان در پی می آید.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، در ادامه انتشار لیست زندانیان محکوم به اعدام توسط این خبرگزاری، هویت ۳۸ زندانی که اکثرا از بابت قصاص به اعدام محکوم هستند و هم اکنون در بند ۳ زندان رجایی‌شهر کرج نگهداری میشوند در پی می آید.
لیست هویت ۳۸ زندانی محکوم به‌ اعدام در زندان رجایی‌شهر
۱- نیما اسماعیلیان فرزند کریم
۲- افشین هاشمی فرزند حسین
۳- احمد قاسمی فرزند غلامعلی
۴- امیر خلیل پور فرزند میرزا
۵- رضا پورعباسیان فرزند حسین
۶- اکبر بیرامی فرزند علی
۷- حسین حسنی فرزند حسن
۸- اکبر دهقان فرزند ایاز
۹- محمد عزیزی فرزند مصیب
۱۰- فریبرز جلالی فرزند محی الدین
۱۱- محمد خدمتی فرزند عیسی
۱۲- عیسی ابراهیمی ابراهیم
۱۳- باقر بسیری فرزند کوچک
۱۴- فتح الله بختیاری فرزند علی اکبر
۱۵- علیرضا غربالی فرزند حسین
۱۶- سعید اسکندری فرزند جمشید
۱۷- اسرافیل محمدی فرزند قیوم
۱۸- فرامرز فخرایی فرزند علی اصغر
۱۹- براتعلی رحیمی فرزند محمد علی
۲۰- آزاد اردوخانی فرزند سخاوت
۲۱- علی کاوندی‌پور فرزند موسی
۲۲- علیرضا افشار فرزند صفرعلی
۲۳- جواد سیفی فرزند- نام پدر احراز نشد
۲۴- خالد محمدیان فرزند صالح
۲۵- محمود خان محمدی – نام پدر احراز نشد
۲۶- حمید شیرخانی فرزند منصور
۲۷- قربانعلی حیدری فرزند فتح الله
۲۸- جبار ملا هاشمی فرزند اسدالله
۲۹- سعدی باباخانیان فرزند جوانمیر
۳۰- مرتضی شفقتی فرزند علی
۳۱- مهرداد صائبی لفشار فرزند عبدالله
۳۲- حسن کندی فرزند فتح الله
۳۳- سهراب صنمی فرزند رحیم
۳۴- کاظم خادم‌رضاییان فرزند رحیم
۳۵- محسن کاظمی فرزند عبدی
۳۶- فرما صالحی فرزند عبدالله
۳۷- کورش چاکری فرزند ذبیح الله
۳۸- حسین صادق کسمائی، نام پدر احراز نشد
لازم به یادآوری است تعداد زندانیان اعدامی این بند بیشتر از لیست فوق است. تلاش هرانا برای تکمیل کردن این گزارشات ادامه دارد.

نامه بیش از ۷۰۰ کنشگر سیاسی و مدنی در رابطه با زندانیان بیمار

نامه بیش از ۷۰۰ کنشگر سیاسی و مدنی در رابطه با زندانیان بیمار

خبرگزاری هرانا – بیش از هفتصد فعال سیاسی یا مدنی با امضای نامه ای خواستار آزادی زندانیان بیمار و توجه ویژه به وضعیت آنان شدند.
متن این نامه که نسخه ای از آنان در اختیار خبرگزاری هرانا قرار گرفته است در پی می آید:
ما امضا کنندگان زیر، خواهان آزادی فوری و بدون قید و شرط زندانیان بیمار هستیم.
قانونی بالاتر از وجدان انسانی وجود ندارد، در همه‌ی فرهنگ‌های بشری حمایت از کودکان، سالمندان و بیماران امری پسندیده و ضروری است. همان‌طور که در قانون جاری کشور هم برای بیماران زندانی و بخصوص مبتلایان به بیماری‌های سخت(صعب‌العلاج)، ماده‌ای وجود دارد.
ماده ۲۲۹ آئین نامه اجرایی سازمان زندان‌ها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور، تصریح می‌کند:
چنانچه حسب تشخیص پزشک قانونی محکوم دارای بیماری صعب‌العلاج باشد یا امکان معالجه وی در موسسه یا زندان وجود نداشته یا ادامه حبس موجب شدت بیماری یا تاخیر در بهبودیش باشد یا قادر به تحمل حبس نباشد، بنا به پیشنهاد رییس موسسه یا زندان، شورای طبقه بندی موظف است به مدت یک ماه به او مرخصی اعطا نماید که در صورت نیاز قابل تمدید می‌باشد.
تبصره) در صورت ابتلا به بیماری‌های لاعلاج و رعایت مصلحت رییس موسسه یا زندان می‌تواند پیشنهاد عفو محکوم را به مراجع مربوط بنماید.
ما امضا کنندگان این نامه، از مسئولین ذیربط می‌خواهیم که به وظیفه انسانی و قانونی خویش عمل کرده و شرایط آزادی فوری و بدون قید و شرط زندانیان بیمار را فراهم کنند. اسامی برخی از زندانیانی که متاسفانه به بیماری‌های لاعلاج یا صعب‌العلاج مبتلا شده و مشمول رعایت قانون فوق الذکر هستند، عبارتند از: امید کوکبی، سعید حسین‌زاده، افشین سهراب‌زاده، حسین رونقی ملکی، علی معزی، زینب جلالیان، بهبود قلی‌زاده، علیرضا گلی‌پور، نرگس محمدی، محمدصدیق کبودوند، شهرام رادمهر، مسعود عرب‌چوبدار، رمضان احمدکمال، عیسی سحرخیز، عبدالفتاح سلطانی و …
بدیهی است، ما اطلاعات دقیقی از نام همه‌ی زندانیان بیمار و گمنام نداریم و انتظار داریم این قانون شامل حال همه‌ی آن‌ها شود.
امیدواریم جان این زندانیان و دیگر زندانیان بیمار با ادامه‌ی معالجات در خارج از زندان حفظ شده و مردم ایران بتوانند از خدمات، دانش و فعالیت آنان بهره‌مند شوند.
اسامی ۷۴۶ امضا کننده :
مادر اسانلو / گوهر عشقی / منصوره بهکیش / شهین مهین فر / شهناز اکملی / حوری گلستانی / شعله پاکروان / فرشته اسانلو / مرسده محسنی / معصومه نعمتی / سیمین عیوض زاده / پرستو فروهر / گیتی پورفاضل / محمد کریم بیگی / جعفر قلی رمضانی / منصور اسانلو / فریدون جباری / آزاده بهکیش / محمد ملکی / عبدالکریم لاهیجی / مریم کریم بیگی / جعفر بهکیش / ابوالقاسم ایرانی / آرش صادقی / گلرخ ایرایی / منیره برادران / بهرام نمازی / پری کاتب / حوری فرج زاده طارانی/ سحر صامت / حسن نائب هاشم / سعید شعبانی / طاها کشانی / امیر ابتهاج / پروانه حاجیلو / محبوبه کرمی / لیلا ذاکری / عارف سرایی / علی میرزایی / محمد رضا همراز / گلی ابراهیمی  / پوریا جگروند / ساتکین / رضا ضیا / مرجان رشوندی / لیلا جمشیدی / نرگس جوانبخت / عشرت بستجانی / محمد کریمی / عمار ملکی / محسن رضوی / حوری فخیمی / اسدالله فخیمی / کیوان شکوری / محمد مظفری / حمید بیدار / باربد بهروان / مهسا امیری / ترانه راد / طلا ابراهیمی / محمد رضا ابوالحسنی / محمد نوری زاد / آزاده خزایی / سید علیرضا نبوی / فرنوش عقیلی / لیلا جمشیدی / مختار شلالوند / سحر زکی خانی / کارما پاکروان / رفعت خورشیدی / سعید اوحدی / آرون عسگری / زهرا مسعودی فر / شهدخت چناریان / مسعود قدیریان / ریحانه کمال آبادی / پویان قوی بیان / آرزو احمدی/ صبا اخباری / نسرین هادوی / افسانه لشکری / ابراهیم علی یاری / مهشاد رفاهت نیا / الهام احمدیان / سارا ساعی / مهدی شبخیز / تورج جمشاسب / سارا اسدی / نرگس رضایی / بهروز جاوید / کاوه طاهری / شهرام بزرگزاده / رضا دهقان / یفیسا کاراپتیان / پیمان چهرازی / مهین رشیدی / آزاده ملکی / حمیرا قربانی بیدهندی / جلوه جواهری / سودابه تقی زاده / یاسمن قادری / زهرا ابراهیمی / مریم پاکروان / اعظم بهرامی / آذین ایزدی فر / محمد طاهایی / منا طهماسبی / محمود شادطزز / داوود فرهادپور / کیومرث مظفری / نعمت یزدان پناه / جمال لیل نهاری / بهزاد یزدان پناه / سید محمدنوید بدیع زادگان / زهرا سادات روح الامین / احترام عبدوس / شهلا نیک پی / آرش یاوری / معصومه حاتم خانی / حامد آیینه وند / محمد چراغی / پیمان عارف / حمید رضا مسیبیان / کبری پارسا جو / آتنا دائمی / نادر افشار / شیوا گنجی / مادح نظری / سولماز اسکندری / علیرضا رشیدی / اقبال مرادی / امجد حسین پناهی / جلیله جعفری / سجاد اکبرزاده / شیما بابایی / اقدس انبری / اعظم دفین / جواد منشی زاده / علی فرزانه / مهدی فرشی / مجید جم / فرهاد تالشی / هانیه فرشی / آریا نصیری / محبوبه عروجی / سیما ریاحی / محمد حسین مدیری / خدیجه میرغفاری / فریبا کورنگ بهشتی / راحله فرج زاده طارانی / منیژه گازرانی / محسن حکیمی / پریچهر نعمانی / فاطمه رضایی / جواد مرعشی / فرزانه راجی / ستاره هاشمی / معصومه زمانی / جعفر مرتضوی / آذین رضاییان / لیلا اسدی / مهری کرمانی / عفت ماهباز / علی ماهباز / سپیده مجیدیان / سارا قاسمی / ابراهیم خلیل مجیدیان / فریده مرادخانی / حسن فرجزاده طارانی / نسیم امیری / سپیده رشیدی / میثاق رهبرنیا / پیمان شمشیردار / امیر توران / مهدی راموز / خوبی پاک / مهران زهراکار / بیتا سرایی / فدرا فانی / بردیا آهورا / رضا صبا / رضا اکبرزاده / رامبد پرشیا / سیامک سهراب منش / سیامک خرسند / شهرام علیمردانی / میشل بابا / ابوالفضل اسلامی / ولی ایمانی / شیرین موذن / منزار تیموری کسرا / فریدون مرواری / ملودی حسینی / اسماعیل نصیری / شهرزاد شیرزاد / ناصر صادقی / باب رشیدی / رضا جهاندیده / محمد احمدی / توماس اشمیت / خورشید فرخ / یاسمین زهرا / گلی حسنی / آرش بابایی / عباس طباطبایی / رداسا الوند / اردشیر جمشیدی / محمد بامری / رضا نادری / رضا سفریان /    هاله نی / پرستو مهاجر / مرضیه مانا مازی / پترام زردوست / دنیا ایر/ مهران گهواربند / عزیزه صبوری / مهران پارسا / آریا قنبری / پریسا آریا / ادنان شنی / شیرین مهربان / پیروز یسوبی / نادره بخی / فریده آریا / حسین کامیاب / سیامک خرسند / آریا توکلی / ارسلان رحیمی / محمود احمدی پشکوهی / فدرا فانی / منزار تیموری کوثر / رئیس علی دلوار / سعید دادا / مهدی پوری / مهدی حسینی / آندو آندو / شیرین نجفی / مهبد حسینپور / منیر جلالی / رکسان س / حسن افرغی / رضا جهاندیده / یدی باباپور / بیتا خانشقاقی / ندا ایرانی / کریم صداریی / کریم محمدی / نرگس زمانیان / یاسمین زهرایی / اردشیر جمشیدی / رضا عالمگرد / پریسا آریا / هاله نی / سیروس منوچهری / فریبا لوکشیکزوکا / کاظم زراعت کار / مهران قواره بند / کتی سنگانی / کامران میرفخرایی / ادنان شنی / زنیار میثم سهرابی / مریم رضایی / رضا پورحاجی / وحید بنی فاطمی / داریوش قیمتی / منصور ناصرچیان / مرتضی رضازاده / یدی قبایی / هومن دهداشتی / عاصفه کامرانی / کامران تکوک / سیروس اخوان / حمید رضا مسیبیان / ملوک صفائیان / احترام عبدوس / ملیحه کریم الدینی / محمد امیرخیزی / ایران زرگر / معصومه عجم / اعظم مقدس خو / ادر ادگی راد / شبنم نجاتی / گلی رسولی / امیدرضا مجابی زاده / اشرف السادات زارع زادگان / ناهید همت پوری / سونیا گل محمدی / امیرمسعود شاه محمدی / افسانه نوروززاده / معصومه ناظمیان / زیبا امیری / رکسانا عیوض زاده / کوکب امیدوار / فرحناز شمس / منصوره بصیری / ژیلا کسروی / پروین اسدزاده / شروین بصیری / آزاده صمدزاده / فاطمه زمانی پور / آزاده صمدزاده / فاطمه زمانی پور / آذر مشتاقی / آذر موسوی / مریم زندی پور / بهروز قربانی / نسرین پوریان / اکرم نصیری / آذین آکنده / مهوش کرمانی / ناهید حسینی / نرگس کلانی / مهین طالبی / لیلا الیکایی / کاوه اخوانی راد / فهیمه ابهری / اعظم پگاه / تینا فتحی / فریبا زند / نسرین یکتا / عسل محمدپور / داوود داوودزاده / پروین قاسمیان / عزت هستی / ژیلا صراف / شیرین احمدی / نیلوفر راشدی / رضا بافتی / نیلوفر دادرس / اشرف علوی / امید جهانی / نرگس الیکایی / ناهید میرحاج / آراز فنی / فروزان عاملی / سامان خدادوست / السا فنی / المیرا فنی / احمد مشعوف / الاهه شکرایی / انوشه مشعوف / نیما مشعوف / فرامرز دادور / بهروز ستوده / لیلا سیف الهی / نادر احسانی / میترا ایرانی / آرش مینهاس  / پرویز مختاری / رضا حسینی / ژیلا مهدویان / تورج پاشایی / خسرو بندری / هایده قهرمانی / بهمن امینی / سهیل رسولی / محمد نصیری / پوران ابراهیمی / جهانگیر لقایی / پرند لقایی / آراد لقایی / عباس رحیمیان / جمیله ناهید / یداله کوچکی دهشالی /   پرتو نوری علا /   فرید اشکان /   مهدی امینی /   علی افشاری /   جهانشاه جاوید /   عباسعلی فتاح /   زهره حبیب محمدی /   اسماعیل ختایی /   حسین منفردی /   جهان نور ربخش /   اکبر سیف /   علی کریم زاده /   علی اکبر مهدی /   مجتبی حق شناس /   اسماعیل زرگریان /   مهرداد دروبش پور /   سیاوش قائنی /   بهروز خلیق /   شیریندخت دقیقیان /   مهران میرفخرایی /   بهروز بیات /   شکبوس طالبی /   بهرام عباسی /   داوود رمضان زاده /   احمد پورمندی /   علی شاکری /   بابک امیرخسروی /   محسن حیدریان /   کامران امیری /   پروین ملک /   سپیده فارسی /   دریا جواهری فارسی /   واسیلیس وه کلانی /   پروین شهبازی /   سهیلا عباسی /   مقدم عزیزخانی /   سمین شعبانی /   فاطمه لنگرودی  /   صدیق نظری /   ملیحه ممیز /   طاهره پشتیبان /   مینا میراحسان /   دانیال رشیدی /   احمد هنردوست /   حمیده مایونی /   شادی محمدی /   سامان فتحی /   امیرحسین مرزبان /   طیبه رفیعی /   مریم خشکبیجاری /   حسین صالح /   محمد خوشبین /   فریده خوشبین  /   میترا گلزار /   مینا احسان خواه /   سیما قلی پور /   محمدعلی اسدی /   شهلا حسینی راد /   زهرا وطنی /   مریم کوچصفهانی /   فریبا راستگو /   علی اژدری /   شمسی سلیمی /   سیما نیک خصلت /   شهرام عالمین /   ژانت توکلی /   سوزان لطفی تبار /   توران زندیان /   پروین کریمی اصل /   مهین کابلی /   حمیده مسعود اعمائی /   ستاره صبوری نژاد /   روناک عزیزی زاده /   نرگس سرکبود /   شهلا محمدزاده /   روناک رسول زاده /   اوات منتظری /   تریفه رسولی منفرد /   مریم قاسملو /   نفیسه زمانی پور /   محسن ابراهیم زاده /   فائزه بیگلر /   اعظم عمادی /   پروین نخستین /   محبوبه فرخزادی /   مریم محمدی /   پروین قجه وند /   فاطمه خلجی /   عصمت عامری /   ناهید فرجی /   خوشبو قربانی /   زهرا اسفندی /   میلاد صفری /   روح الله مهدی پور عمرانی /   نیشتمان زمانی /   فاطمه عرب /   منصوره رضایی /   ناهید شقاقی /   منیر نکو اندام /   مریم غریب /   طلعت رازی /   محبوبه خازنی /   نرگس خرمی /   وحیده جوهرچی /   رقیه شقاقی /   ضیا گل رمضانی /   فریده نخستین /   نسیم جعفری /   پری اسدی /   فرنگیس کاوه /   رضا خندان مهابادی /   جعفر مهدی پور /   محمد مهدی پور /   پری صالح /   سحر انصاری کی /   کاوه اخوان /   اسما رئوف /   زری اسماعیلی /   زهره فرازنده /   مهدخت محمدی /   فریده محمدخانی /   شهروز شاهرخ /   فرید حکیمی /   دانیال حکیمی /   غلام سربلند /   سمیرا ابراهیمی /   یحیی محمودی /   هما رودگر /   سپیده نوری زاده /   طاهره هادی زاده /   فرزانه مصیبی /   فرنگیس محمدی /   ماهرو محمدی /   مینا جعفری /   شوکت محمدی /   سهیلا بانشی /   اسرین درکاله /   اکرم آزاد /   رویا شقاقی /   فرهاد محمدی /   سامان حمیدی /   پوران رحمانی /   فرهاد فتحی /   سیما احسانخواه /   شهرام عباسی /   میلاد ابراهیمی نژاد /   علیرضا عباسی /   عاطفه خسرو /   مریم بیرامپور /   پریوش بیرامپور /   علی شافعی /   شهین نوائی /   مینا محبوبی /   پروین گازرانی /   نادر احسانی /   منصوره شجاعی /   اندیشه جعفری /   پرهام میثاقیان /   مینا لبادی   /   فاطمه مسجدی /   وحیده مولوی /   روشنک فولادپور /   سیاوش راجی /   منصور اسایی /   منیره بابایی /   الهام عبدی /   فرانک جعفری /   فاطمه قربانی نیا /   نرگس طالب زاده /   پروانه بستان پیرا /   فاطمه امیری /   سجاد اکبرزاده /   مهرنوش معظمی /   زهرا گودرز /   حوری میر مومن /   علیرضا لاچین /   آرنا گلی /   محمد چراغی /   شیرین نجفی /   سیروس ملکوتی /   محسن بهزادکریمی /   آزاده سلیمانی /   غلامرضا وحدتی بنا /   آرش همپای /   شهلا فرید/   رحمان ساکی /   نقی محمودی /   رامبد هرانی /   امیر خرمی /   میثم رودکی /   حسن طالبی /   علی سعیدی /   حامد رستگاری /   زهره دهقان /   کریم شامبیاتی /   غفور حکمتی /   علی رسولی /   منیژه ناظم /   شهلا باور /   فریبا راد /   رضا  گوهرزاد /   مینا لبادی /   علی کاوری /   مرتضی صادقی /   سیما محضری /   رحمان عبدی /   مهدی نوذری /   حمید الیمی /   مهران فرخ پور /   سارا دهقان /   زهره حبیب محمدی /   رضا کریمی /   فائزه محسنی /   محمد احمدی /   مهری شارکنی /   احمد مرتضایی /   سیامک فرید /   مصطفی مدنی /   دانش باقرپور /   مزدک لیما کشی /   ناهید حسینی /   فرحروز رنجبر /   باقر فاطمی /   سعید معمار حسینی /   فرح بخشی /   کاوه بنایی /   شهلا بهاردوست /   فریده اکبری /   شهلا غلامی /   منیر فرهودی /   یدی بلدی /   داریوش پارسا /   اعضای کانون نه به زندان ، نه به اعدام /   بهزاد مخصوصی /   فرید مصلحیان /   عماد رضیعی /   کامران تکوک /   سیروس اخوان /   حسین محمودی /   بهزاد مخصوصی /   فرید مصلحیان /   محمد وحید تکوک /   جمشید بابایی /   نعیمه کفشدوز /   جواد شریفی نوید /   مجید نیکنام /   رحیم همتی /   بابک  اجلالی /   آیدا ابرو فراخ /   ماهان محمدی /   درسا سبحانی /   حمید کوثری /   شهلا عبقری /    فرهاد فرجاد /   بیژن پیرزاده /   بیژن حکمت /   فرید حدیدی /   مهناز الیاسیان /   مهناز آذرشین /   علی صمد /   رضا علیجانی /   شهناز غلامی /   کمال ارس /   مریم اهری /   شهریر نواختر /   حمید احمد زاده /   سارا روزدار /   بهروز فتحعلی /   داوود رمضان زاده /   هومن کریمی /   سعید اقبالی /   حمید خوس سیر /   رهام برکچی زاده /   سپیده فرح بادی /   رضا مرشدی /   رضا دهقان /   عبدالکریم میر فرد /   سارا طلایه دار /   بابک آسیایی /   نادر افشاری /   احسان سعیدی /   امین فراشی /   پژمان اسماعیل پور /   محمد رضا عبدالاسدی /   بهروز محبی /   سهراب هدایت /   سام قاسمیان /   فریبرز شرافتی /   سیاوش بهمن  /   علی فروتن /   ناصر اشجاری /   الهام رسولی /   یاسمن قادری /   جلیله جعفری /   پیمانه ثابت /   مهناز قزلو /   شیوا میرزاخانی /   علی میرزایی /   پروانه حاجی لو /   زهرا ابراهیمی /   بیژن جانفشان /   آسو رستمی /   داریوش عدیم /   کاوه طاهری /   امیر علی مرادی /   نعمت ملا /   عباس غفاری /   سحر بیت مشعل /   کاوه اقتصادی /    کیارش بخشی /   محمود معصومی /   فردین امانی /   شمیم معزی /   سارا معزی /   سارا سحر /   هما احد /   ندا واحدی /   نیلوفر پارسا /   فرشته ناجی حبیب زاده /   علی علینژاد /   عیرضا خوشرو /   سپیده دولتمرد /   اسماعیل خوشروزی /   الهام نظری راد /   منصوره جلیلی /   امید ارجمند /   شایسته صادقی  /   کاظم کردوانی /   مهرداد درویش پور /   جمشید تاجی /   علی اشرف /   حسن جعفری /   توران همتی /   آرزو صادقی   /   محمد سولگی /   مازیار شکوری /   سهیل اکبر پور /   رضا محمدی /   نسرین محمدی /   شیرین احمدی /   نسرین پوری /   اکرم نصیریان /   اعظم عمادی /   محبوبه فرح زادی /   مریم محمدی /   فاطمه خلجی /   عصمت عامری /   ناهید فرجی /   خوشبو قربانی /   منصوره رضایی /   ناهید شقاقی /   منیر نیک اندام /   مریم غریب /   طلعت راضی /   محبوبه خازنی /   نرگس خرمی /   شیوا زمانپور /   وحیده جوهرچی /   رقیه شقاقی /   ضیا گل رمضانی /   پری اسدی /   محسن حکیمی /   فرنگیس کاوه /   جعفر مهدی پور /   محمد مهدی پور /   اسما رئوف /   زری اسمائیلی /    زهره فرازنده /   مهدخت محمدی /   شهروز شاهرخ /   محمد قدم /   فرید حکیمی /   سوما فرجی /   فیروزه شرف الدین /   معصومه ولی بنیاد /   رویا آذرشین /   مصطفی عزیزی /   جواد قنبر /   امید علیشناس /   آرشام رضایی /   عباس غفاری.

بیکاری دانشگاهیان/ اولویت استخدام به تحصیل‌کرده گان قرآنی داده شد

با توجه به اینکه حدود ۳۹ درصد فارغ‌التحصیلان کشور در رشته های دانشگاهی بیکار هستند اما اولویت استخدام به تحصیل کرده گان قرآنی داده شده است.
به گزارش «محبت‌نیوز» در حالیکه اعضای سپاه، بسیج و رزمندگان همچون خانواده شهدا و جانبازان از سهمیه خاص در کنکورها برخوردار هستند حالا گروهی به دنبال آن هستند که حق تقدم جذب فارغ‌التحصیلان در بازار کار با آنهایی باشد که اهل قرآن هستند!
ایسنا به نقل از محمدرضا پورمعین، دبیر شورای راهبردی قرآن مناطق آزاد خبر داده «مقرر شده است جوانان قرآنی تحصیل‌کرده در جایگاه‌های مختلف مناطق آزاد کشور استخدام گردند تا هیچ جوان قرآنی بیکاری وجود نداشته باشد»
اردیبهشت سال گذشته علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی نرخ بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاهی را ۴۲ درصد اعلام کرد.
طبق اعلام مرکز آمار در سال ۹۲ حدود ۵٫۹میلیون نفر جمعیت دارای تحصیلات عالی یا در حال تحصیل را مردان تشکیل داده‌اند که ۲٫۳ میلیون نفر (۳۹٫۰ درصد) از آنان غیرفعال هستند. همچنین حدود ۵٫۱ میلیون نفر جمعیت دارای تحصیلات عالی یا در حال تحصیل به زنان اختصاص دارد که از این جمعیت نیز حدود ۳٫۴ میلیون نفر جمعیت غیرفعال ۶۵٫۶ درصد بوده‌اند.»
همچنین یک‌میلیون و ۲۰۱ هزار نفر در ایران دارای تحصیلات کارشناسی ارشد و پزشکی هستند، اما ۴۰ درصد تحصیل کرده‌های این بخش غیرفعال هستند و باوجود سال‌ها تحصیل دانشگاهی، هیچ برنامه‌ای برای انجام فعالیت اقتصادی یا اشتغال ندارند. اما گفته می‌شود آمار بیکاری طی دو سال گذشته با اندکی بهبود روبه رو ده است.

Dienstag, 26. April 2016

صدور حکم حبس برای چهار روزنامه‌نگار ایرانی پس از ماه‌ها بازداشت


پس از ماه‌ها بازداشت، آفرین چیت‌ساز، احسان مازندرانی، داود اسدی و احسان صفرزایی، چهار روزنامه‌نگاری که رسانه‌های ایران متهم امنیتی نامیده‌اند، به مجموعا ۲۷ سال حبس تعزیری متهم شدند.
محمود علیزاده طباطبایی که وکالت تمامی این افراد جز احسان صفرزایی را بر عهده دارد، ظهر روز سه‌شنبه، هفتم اردیبهشت، به خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا، گفت کهآفرین چیت‌ساز به ده سال زندان، احسان مازندرانی به هفت سال زندان و داود اسدی نیز به پنج سال حبس تعزیری محکوم شده‌اند.
همچنین ایمان میرزازاده، وکیل مدافع احسان صفرزایی، می‌گوید که موکلش به پنج سال حبس تعزیری محکوم شده است.
اتهام آقای صفرزایی «اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت» کشور عنوان شده است. آقای میرزازاده می‌گوید که در روزهای آتی لایحه اعتراضی به این حکم را به دادگاه ارسال خواهد کرد تا در حکم موکلش تجدید‌نظر شود.
محمود علیزاده طباطبایی پیشتر اعلام کرده بود که اتهام مشترک تمامی این دستگیرشدگان «فعالیت تبلیغی علیه نظام، اجتماع، تبانی و اقدام علیه امنیت ملی» کشور است.
برخی از آنها به نشر اکاذیب نیز متهم شده‌اند و آفرین چیت‌ساز به ارتباط با دولت‌های بیگانه نیز متهم است.
احسان مازندرانی، مدیر مسئول روزنامه فرهیختگان، آفرین‌چیت‌ساز، خبرنگار روزنامه دولتی ایران، احسان (سامان) صفرزائی، خبرنگار سابق روزنامه اعتماد و خبرنگار پاره‌وقت ماهنامه اندیشه پویا، داود اسدی، روزنامه‌نگار همراه با عیسی سحرخیز، روزنامه‌نگار مستقل، روز یازدهم آبان‌ماه سال ۹۴ دستگیر شدند. علی‌رغم صدور حکم برای چهار تن از این افراد، عیسی سحرخیز همچنان منتظر دریافت حکم‌ خود است.
یک روز پس از انجام این دستگیری، سازمان حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران جمهوری اسلامی مسئولیت این بازداشت‌ها را بر عهده گرفته و اعلام کرد که این افراد از اعضای شبکه نفوذی وابسته به دولت‌های آمریکا و انگلیس بودند.
بیست روزنامه‌نگار نیز در روزهای بعد برای ارائه توضیحات احضار شدند. 
حکم سنگین این افراد پس از نزدیک به شش ماه در حالی صادر می‌شود که علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی، روز ۱۹ آبان‌ماه سال گذشته اعلام کرده بود که آزادی آنها زمان زیادی نخواهد برد و مشکلی نخواهند داشت.
غلامحسین محسنی اژه‌ای، سخنگوی قوه قضاییه ایران، در نشست خبری این هفته خود به صدور حکم برای چهار متهم از پنج متهم این پرونده اشاره کرده و گفته بود که احکام در حضور وکلای این افراد صادر شده است.

مسیحیت در ایران: جرم سیاسی ـ امنیتی


یوسف ندرخانی در انتظار اعدام

کشیش یوسف ندرخانی از سال ۱۳۸۸ دربازداشت است و درخواست مسئولان برای توبه و نفی اعتقادش به مسیحیت را رد کرده است. طبق قانون مجازات اسلامی در صورت ابراز پشیمانی متهم به ارتداد از تغییر دین اسلام، حکم اعدام لغو می‌شود. در تاریخ سوم تا ششم مهرماه سال ۱۳۹۰ دادگاه رشت سه بار از آقای ندرخانی خواست توبه کند تا حکم ارتداد او لغو شود. اما کشیش ندرخانی که از ۱۹ سالگی آیین کلیسای تبشیری مسیحیت را برگزیده، از عقیده اش بازنگشت و به اتهام ارتداد به اعدام محکوم شد. حکم اعدام او در اسفند ۱۳۹۰، به دایره اجرای احکام زندان لاکان رشت ابلاغ شد و نزدیکان او همراه با جامعه مسیحیان و مدافعان حقوق بشر و جامعه بین المللی نگرانند که حکم هر لحظه به اجرا درآید.

در همان زمان، مجلس نمایندگان آمریکا در ۱۲ اسفند۱۳۹۰ با صدور قطعنامه ای «تداوم اعدام های» اقلیت های مذهبی و حکم اعدام کشیشی را که با اتهام ارتداد در انتظار اعدام با دار به سر می برد، محکوم کرد. قطعنامه مجلس نمایندگان آمریکا که به ابتکار جوزف پیتس نماینده کنگره ارائه شد، تاکید کرد که ایران از امضا کنندگان قطعنامه حقوق بشر است که در آن برآزادی مذهب و آزادی تغییر دین تاکید شده است.

اصل ۲۳ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تصریح کرده است که: «تفتیش عقاید ممنوع است و هیچ‌کس را نمی‌توان به صرف داشتن عقیده‌ای مورد تعرض و مؤاخذه قرار داد».
سیاستمداران و فعالان مدنی آلمان نیز از ابلاغ حکم کشیش ۳۵ ساله ایرانی به اجرای احکام زندان رشت ابراز نگرانی کردند. مارکوس لونینگ نماینده ویژه دولت آلمان در امور حقوق بشر، هرمان گروهه دبیر کل حزب دمکرات مسیحی آلمان، و نمایندگان مجلس آلمان از دولت ایران خواستار آزادی کشیش ندرخانی شدند.

همچنین اتحادیه اروپا و وزارت خارجه آمریکا در کنار سازمان های مدافع حقوق بشر بارها خواستار توقف حکم اعدام و آزادی کشیش ندرخانی شده اند.

محمدعلی دادخواه وکیل آقای ندرخانی، که خود اکنون به ۹ سال زندان محکوم شده،  گفته بود دادسرای گیلان صدور حکم نهایی برای این کشیش کلیسای خانگی را به دلیل جنبه تخصصی و مذهبی آن به نظر آیت‌الله خامنه‌ای موکول کرده است.

مرکز آمریکایی «قانون و عدالت» با ایجاد صفحه «توییتر برای یوسف»، کمپینی بین المللی برای آزادی ندرخانی به راه انداخته است.

از آزار و ارعاب و بازداشت مسیحیان و نوکیشان تا تعطیل خدمات کلیساها

در دوران حکومت جمهوری اسلامی صدها مسيحی و نوکیش تحت بازجويی قرار گرفتند و زندانی شدند. چاپ کتاب مقدس مسیحیان به زبان فارسی ممنوع شد، و بسیاری از نسخه های کتاب مقدس در کنار مواد مخدر و بطری های مشروب الکلی به آتش کشیده شد. خدمات کلیساها تعطیل و به خانه ها کشیده شد و مراسم عبادت نومسیحیان به اقدامی زیرزمینی و خطرناک تبدیل شد.

بازداشت ها

در هفته های اخیر نیز موج فزاینده بازداشت نومسیحیان ادامه داشته است:

وحید زردی، موسیقی دان جوان،  روز ۶ خرداد ۱۳۹۱، در مشهد به همراه همسرش و تعدادی از نومسیحیان دیگر با حمله ماموران امنیتی لباس شخصی در یك كلیسای خانگی بازداشت شد و همه آنان به مكان نامعلومی انتقال یافتند.

وحید زردی لیسانس موسیقی دانشگاه سوره در تهران و از هنرمندان مسیحی است كه تاكنون در برخی از جشنواره های سراسری هنری كشور، از جمله در جشنواره تئاتر، با برخی از هنرمندان بنام كشور همكاری داشته و برای ساخت موسیقی آن آثار جوایزی دریافت كرده است. او در برخی از روزنامه های كشور نیز مطالبی در باب موسیقی و خداشناسی نگاشته است.

هم زمان با بازداشت وحید زردی در مشهد، در نیشابور که دومین شهر پرجمعیت خراسان رضوی است، ماموران امنیتی به کلیسایی خانگی یورش بردند وهمه اعضای آن را دستگیر و بازداشت کردند.

۴خرداد ماه ۱۳۹۱ مهندس مهرداد سجادی و همسرش فروغ دشتیانی از اعضای رسمی کلیسای انجیلی عمانوئیل تهران توسط ماموران امنیتی لباس شخصی در خانه خود در کرج بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شدند. منابع غیررسمی از انتقال این افراد به زندان اوین خبر داده اند.

کشیش فرشید فتحی، ۳۳ ساله در اردیبهشت ۱۳۹۱ در دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی به شش سال زندان محکوم شد. او در دی ماه ۱۳۸۹ در جریان حمله گسترده شب کریسمس به مراسم مسیحیان بازداشت شد و از آن زمان حدود یک سال و نیم بدون تفهیم اتهام در بازداشت به سر برد. شواهد از ضرب و شتم او در دوران بازداشت خبر می دهند. فعالیت های تبلیغی او برای مسیحیت به عنوان اقدام علیه امنیت ملی به او تفهیم شده است. این نشان دهنده شیوه جدید برخورد قوه قضائیه و مقام های امنیتی در وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران با فعالیت های تبشیری نوکیشان مسیحی به عنوان جرم سیاسی – امنیتی است.

همچنین بهنام ایرانی ، کشیش دیگری که قرار بود در مهرماه ۱۳۹۰ آزاد شود، اندکی پیش از آزادی باردیگر به تحمل پنج سال زندان محکوم شد. وضعیت سلامت این کشیش بسیار وخیم گزارش شده است.  

در فروردین ۱۳۹۱ یک زن و یک مرد جوان نوکیش مسیحی با هجوم ماموران امنیتی لباس شخصی قضایی به خانه شان، بدون داشتن حکم قضایی، بازداشت شدند. ماموران در پاسخ به مادر یکی از آنان که پرسیده است دخترم را کجا می برید گفته اند:« به عیسی مسیح بگویید بیاید نجاتش دهد.»

حتی انتخابات مجلس نهم هم نتوانست ولو به صورت موقت، موج حمله مقام های امنیتی را به پیروان ادیان و عقایدی سوای مذهب تشیع دوازده امامی اسلامی ، به ویژه به مسیحیان نوکیش و بهائیان و درویشان گنابادی، اگرنه متوقف که دست کم خفیف کند. دامنه و روند مسیحیت ستیزی پس از شهرهای تهران، اهواز ، شیراز ، واصفهان و همدان به شهرستان كرمانشاه رسید.

در دوم اسفند ماه، سه روز پیش از آغاز هفته انتخابات، ماموران امنیتی با هجوم به کلیسایی خانگی در کرمانشاه ۱۱ نوکیش مسیحی را بازداشت کردند که از محل نگهداری سه تن از آنان خبری در دست نیست.

در اصفهان همزمان با بازداشت حکمت سلیمی كشیش كلیسای رسمی پولس اصفهان ، ماموران اطلاعات اصفهان صبح روز چهارشنبه سوم اسفندماه ۱۳۹۰ خانم گیتی حكیم پور۷۸ ساله را که از اعضا و خادمان كلیسای لوقای اصفهان بود بازداشت کردند.

مسعود دلیجانی که از فرهنگیان كرمانشاه و معلم مدرسه است در پی ابلاغ حکم دادگاه کرمانشاه، برای تحمل ۳ سال حبس راهی زندان دیزل آباد كرمانشاه شد؛ زندانی که وضعیت آن بسیار اسفناک توصیف شده است. علاوه بر روند مبهم قضایی دادگاه، این نوکیش مسیحی نه تنها از حق انتخاب وكیل مدافع محروم بوده، بلکه امكان دفاع از خود را هم نداشته است.

مسعود دلیجانی ۲۶ اسفندماه ۱۳۸۹ به همراه همسر و ۹ تن دیگر از نوكیشان مسیحی در یك كلیسای خانگی توسط ماموران لباس شخصی اطلاعات كرمانشاه بازداشت شد. او پس از تحمل دوران بازداشت خود در شرایطی که به نوشته سایت محبت نیوز سخت و طاقت فرسا توصیف شده در ۱۸ تیرماه ۱۳۹۰ پس از گذراندن ۱۱۴ روز كه بیشتر در سلول انفرادی بازداشتگاه وزارت اطلاعات كرمانشاه بود، با سپردن وثیقه به طور موقت آزاد شده بود.

در دی ماه در اهواز ماموران امنیتی در اقدامی از قبل سازماندهی شده با یورش گسترده به کلیسایی خانگی کشیش فرهاد سبكرو و همسرش و همه اعضا و افراد شرکت كننده در مراسم هفتگی كلیسا را بازداشت و با دو دستگاه اتوبوس به مكان نامعلومی منتقل كردند.

دست کم ۲۸۵ مسیحی در ۳۵ شهر ایران در نیمه دوم سال ۲۰۱۰ دستگیر شدند. علاوه بر هفته ها و یا حتی ماه ها تحمل زندان که بیشتر آن در انفرادی بوده است، اکثر بازداشت شدگان که در واقع جزو زندانیان گمنام عقیدتی هستند در بازداشت گاه تحت فشار و شکنجه های سخت قرار می گیرند و تهدید می شوند که پس از آزادی از آنچه دیده و کشیده اند سخن نگویند. وضعیت بسیاری از این زندانیان گمنام هیچ گاه گزارش نمی شود. به عقیده سایت محبت نیوز تعداد واقعی بازداشت شدگان مسیحی دو تا سه برابر میزان منتشر شده است.

علیرضا نجف زاده ، ۲۳ ساله، متاهل و دارای یك فرزند، نمونه ای از این زندانیان گمنام است که پس از تحمل مشقت بسیار  برای خود و خانواده اش توانست با خانواده اش از ایران خارج شود. او در مأمن خود لب به افشاگری گشود و از این حکایت پرده برداشت. او که ساكن شهرستان شهریار و عضو كلیساهای خانگی كرج بود به مدت ۳ روز تحت بدترین شكنجه های روحی و جسمی قرار گرفت. تصاویر شکنجه بر بدن او در سایت محبت نیوز قرار دارد.

به نوشته سایت محبت نیوز «به خاطر وجود آثار شكنجه و تنبیه بدنی مأموران اطلاعات با این شرط به این شهروند مسیحی اجازه مرخص شدن از بازداشتگاه را دادند كه اجازه ندارد در این مورد با كسی صحبت كند و برای درمان تن مجروح خود به هیچ پزشك یا بیمارستانی هم مراجعه نكند»

کشیش هرمز شریعت، از رهبران مسیحی ایرانی و مسئول سازمان خدماتی «ایران زنده» به سایت محبت نیوز گفته است: «هر از گاهی مسئولین جمهوری اسلامی مسیحیان را بازداشت می کنند و حتی خانواده های آنها را هم در جریان نمی گذارند. مسیحیان دستگیر شده حتی دسترسی به وکیل هم ندارند و بدتر از آن حتی رسماً اتهامشان به آن ها تفهیم نمی شود.»

کودکان بازداشت شدگان و بازداشت کودکان

هنگام یورش جمعی به کلیسای جماعت ربانی اهواز در دی ماه ۱۳۹۰ همه شرکت کنندگان، از بزرگ و کوچک بازداشت شدند. بازداشت بچه های خردسال توسط نیروهای امنیتی که در این یورش خشونت بار صورت خود را پوشانده بودند چنان وحشتی در آنان تولید کرد که به آسیب های روانی در آنان منجر شد.

نهاد «همبستگی جهانی مسیحی» در بریتانیا برای دلداری این کودکان که در مراسم کريسمس در اهواز بازداشت شدند، کمپينی برای ارسال کارت پستال‌هایی تحت عنوان «کارت های دلداری» راه‌اندازی کرد.

سایت محبت نیوز نوشت: «به راستی آيا يک کودک که به همراه والدينش در يک مکان دينی و مذهبی حضور داشته بايد با اين نونهالان همانند مجرمين برخورد کرد و پای آنان را از هم اکنون به مراکز امنيتی و يا زندان ها که جايگاه متهمان و مجرمان است کشاند».

انجیل سوزی

در اسفند ۱۳۸۹ اداره بازرسی و كشف كالای قاچاق با هماهنگی نیروی امنیتی سپاه پاسداران، ۲ كارتن كتاب حاوی بیش از ۳۰۰ جلد كتاب مقدس را كه در داخل یك اتوبوس كشف و ضبط شده بود، همراه با برخی دیگر از كالاهای قاچاق نظیر مواد مخدر ومشروبات الكلی سوزاند.

در خرداد همان سال نیز در اقدامی مشابه صدها جلد کتاب مقدس مسیحیان در شهرستان سردشت سوزانده شد و خبر آن با عکس و تفصیلات در رسانه‌ها منعکس شد.

این در حالی ست که مسلمانان برای کتاب مقدس خود قرآن احترام فراوان قائلند و بی حرمتی به آن را برنمی تابند.

محدودیت برای کلیساها، از تعطیل تا ممنوعیت استفاده از زبان فارسی

از هنگام نطق آیت الله خامنه ای درقم در سال ۱۳۸۹ تاکنون بسیاری از کليساها تعطيل و بناهای تاریخی آنها تخریب شده و از برگزاری مراسم کليسايی جلوگيری به عمل آمده است.
آخرین مورد آن تعطیل کلیسای جماعت ربانی در جنت آباد تهران بود.

به نوشته سایت محبت نیوز، کلیسای جنت آباد در غرب  تهران به دستور اداره حفاظت و اطلاعات سپاه پاسداران جمهوری اسلامی تعطیل شد. این کلیسا بیش از ۱۰۰ عضو داشت و همه برنامه هایی که در آن اجرا می شد به زبان فارسی بود. محبت نیوز تعطیلی این مرکز را نشانه افزایش محدودیت ها و فشار ها از سوی دولت ایران بر مسیحیان به ویژه نوکیشان مسیحی ارزیابی کرده است.

بنا بر خبری که روز هفتم اسفند ۱۳۹۰ منتشر شد به دستور وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی خدمات به زبان فارسی دو کلیسای مسیحی: «کلیسای پروتستان عمانوئیل» و «کلیسای انجیلی پطرس مقدس» که در تهران به ثبت رسمی رسیده‌اند، تعطیل شد.

در آذر ماه ۱۳۸۸ نیز کلیسای جماعت ربانی مرکز در تهران از دادن خدمات به زبان فارسی و در روز جمعه منع شد.

مقام های وزارت اطلاعات از کلیساها خواسته اند به جای جمعه ها خدمات خود را روزهای یکشنبه ارائه دهند. در روزهای جمعه کلیسا مکانی بود برای گردآمدن نوکیشان و مسیحیان و مسلمانان. اما روز یکشنبه در ایران روزِ کاری ست و گزارش ها حاکی از آنست که محدودیت های جدید باعث کاهش تعداد اعضای این دو کلیسا به نصف شده‌است.

درهای كلیسای پنتاکوت و رسمی آشوری كرمانشاه نیز از تاریخ ١٢ دی ١٣٨٨ با حکم مقام های قضایی و امنیتی به بهانه ترویج مسیحیت در بین فارسی زبانان مسلمان و بشارت انجیل، به روی مسیحیان بسته شد. كشیش این كلیسا «ویلسون عیسوی» نیزدر ۱۳ بهمن ماه ۱۳۸۸بازداشت شد و پس از گذراندن ۵۴ روز در زندان دستگرد اصفهان با سپردن وثیقه به طور موقت آزاد شد.

اجباری شدن تهیه فهرست اعضای کلیساها برای وزارت اطلاعات

وزارت اطلاعات در ادامه اعمال محدودیت های بیشتر بر نوکیشان مسیحی، با ارسال دستورالعمل هایی، رهبران کلیساها را در تهران و برخی شهرستانها تحت فشار قرار داده است. روز ۱۷ اردیبهشت ماه ۱۳۹۱ مسئولان و رهبران کلیسای جماعت ربانی مرکز در تهران از اعضای کلیسای خود خواستند اسامی خود راهمراه با شماره ملی و دیگر مشخصات در اختیار رهبران کلیسا قرار دهند تا به وزارت اطلاعات تحویل شود.

به نوشته خبرگزاری های نزدیک به مسیحیان حمله به مسیحیان و نوکیشان که در دوران دولت محمد خاتمی کاهش یافته بود ، با روی کار آمدن محمود احمدی نژاد روز به روز گسترش یافته است. این حملات در سخنان تهدید آمیز و اهانت بار رهبران مذهبی و سیاسی و مسئولان قضایی و امنیتی، بویژه آیت الله خامنه ای، آغاز شده و رسانه ها و سایت های خبری حکومتی آن ها را در جامعه منتشر می کنند. نمونه ای از سخنان رهبران و مسئولان را مشاهده کنیم.

سخنان رهبر: فرمان آتش

به نوشته سایت محبت نیوز در سال‌های دولت اصلاحات فشار بر مسيحيان کاهش يافته بود، اما از زمان روی کار آمدن دولت محمود احمدی‌نژاد فشارها بر مسیحیان و بهائیان و درویشان و دیگر دگر باوران افزایش یافت و پس از آن به اوج رسید که آیت الله خامنه ای در روز ۲۷ مهر ۱۳۸۹ در اولین روزسفر نه روزه اش به قم ضمن اعلام آن که «فتنه سال ۸۸ کشور را در برابر میکروبهای سیاسی و اجتماعی واکسینه کرد»، گفت «دشمنان اسلام» قصد دارند که دین را در جامعه ایران تضعیف کنند و برای این کار، از جمله به «اشاعه بی بند و باری و اباحی گری، ترویج عرفان های کاذب، ترویج بهائیت و گسترش کلیساهای خانگی» می پردازند.

در پی آن مقام های سیاسی و مذهبی دیگر و رسانه های حکومتی با سخنان و نوشته های خود به این موج دامن زدند تا مقام های امنیتی و قضایی بتوانند سازمان یافته تر به دگر باوران و اقلیت های مذهبی هجوم آورند.

حمله به مسیحیت در سخنان مقام های مذهبی

محمد تقی مصباح یزدی- چندی بعد از سخنان علی خامنه ای در اردیبهشت ماه ۱۳۹۰، محمدتقی مصباح یزدی، از بانیان عقاید مهدویت باوری، که نامش به عنوان مرجع صدور فتوای قتل ها در جریان قتل های زنجیره‌ای شهرت دارد از «ترويج مسيحيت» در برخی استان‌ها انتقاد کرد و گفت: «در راستای مبارزه با مسيحيتی كه در بعضي استان ها رواج پيدا می‌كند كارهايی انجام گرفته و هزينه‌هايی هم صرف شده است اما بازدهی ندارد به اين دليل كه برنامه و نظارتی نیست.»

وحید خراسانی ـ پیشتر از او آیت الله وحید خراسانی، از مراجع تراز اول شیعه و از منتقدان حاکمیت فعلی، با هشدار دادن در مورد افزایش گرایش جوانان به مسیحیت آن را ناشی از سوء مدیریت حکومت دانسته بود. او گفت: «مردم دارند مسیحی می شوند اینها دنبال ریاست خودشان‌ هستند...یكی نیست به این دستگاه بگوید این همه تبلیغات مسیحیت ضال و مضل حتی در قم به چه معناست؟....اینها را دارند به خورد این امت می دهند درقبال اسلام، این دستگاه با این بساط اگر یک جایی یک كلمه بویی برای تزلزل مقام من باشد همه آنجا حاضر می شوند، اما دین و ایمان از مغز این جوان ها برده می شود همه در خفقان و خوابیده اند». او تهدید کرد: «دنبال مقام و مالند دم از اسلام می زنند، بساط تبلیغ مسیحیت باید از این مملكت برچیده شود والا آبرو برای ... نخواهم گذاشت».

همان زمان اکبر گنجی، روزنامه نگار ناراضی درواکنش به سخنان آیت الله وحید خراسانی در سایت «روز» نوشت: «این حکم ناقض حقوق بشر، از ضعف ایمان به دین خود حکایت می کند. اگر به حقانیت دین خود باور داریم، نباید از تبلیغ یهودیت و مسیحیت و بهائیت و بودیسم و... بهراسیم. بگذارید پیروان ادیان مختلف آزادانه دین خود را تبلیغ/ترویج کنند، دین حق در این بازار خریداران بیشتری پیدا خواهد کرد. ممانعت و سرکوب، شأن جباران است. فقیهان به طرق مختلف برای خود «حق ویژه» برساخته اند... نباید این «حق ویژه» را به آنان داد که به دیگر مومنان دشنام دهند، و کسی مجاز به انتقاد از آنان نباشد. نباید این «حق ویژه» را بدانان داد که فرمان سرکوب صادر کنند، و کسی مجاز نباشد بگوید: حضرت آیت الله، شما یکی از ناقضان حقوق بشر هستید. حضرت آیت الله با اینکه در حکومت نیست، و نشانی از مبارزه با حاکم ستمگر از خود بروز نداده، اما در قامت ستمگر ظاهر می شود. به جای آنکه به «سلطان جائر» که خود استاد سرکوب اقلیت های دینی است، بگوید: مسیحیان و یهودیان و بهائیان و سنیان هم چون من و تو «انسان» اند، چرا بر آنها ستم روا می داری؟ به سلطان فرمان می دهد که ستمگری بر آنان را افزایش دهد وگرنه، آبرو برای دولت باقی نخواهد گذارد».

اکبر گنجی در جای دیگری از این مقاله می نویسد: «مرجع تقلید ما فاقد حس ستم شناسی است. هزاران هزار جنایت و شکنجه و ظلم در سه دهۀ گذشته به وسیلۀ این «نظام سلطانی فقیه سالار» رفته و می رود و این آیت الله آنها را ندیده یا نادیده گرفته است... حضرت آیت الله در مقام آمر سرکوب هویدا می شود. وقتی او حکم برچیدن بساط تبلیغ مسیحیت را صادر می کند، سربازان گمنام امام زمان- سعید امامی/طائب ها - دست به کار شده و بساط آنان را به شیوه ای که بساط دیباج و میکائیلیان را برچیدند، برمی چینند. عدالت (حقوق بشر) داور مستقل آدمیان است، نه مشرب فقهی آیت الله...».

عباس کعبی- حجت الاسلام عباس کعبی، عضو مجلس خبرگان رهبری، با اشاره به موضوع «کلیسای خانگی» که در سخنان آیت‌الله خامنه‌ای آمده بود گفت: «مسئله کلیسای خانگی طرحی ضد دینی و ضدهویتی است» که به گفته او «می‌توان آن را ضدامنیت هم به حساب آورد» و «طرحی است که توسط تروریست‌ها و جاسوسی شکل گرفته و ربطی به مسیحیت اصیل ندارد».

محمد فاضل لنكرانی- حجت‌الاسلام فاضل لنکرانی عضو جامعه مدرسين حوزه علميه قم، با هشدار از فعاليت كليساهای خانگی، از مسئولان كشور درخواست کرد برای «حفظ و صيانت از شهرهای مذهبی كشور «تمهيدات ويژه‌ای» در نظر بگيرند».
حملات مقام های امنیتی و سیاسی

علی لاریجانی – رئیس مجلس شورای اسلامی، یک روز پس از سخنان آقای خامنه ای، در نطقی در مجلس، اظهارات او را که از مسئولان خواستار برچیدن کانون عرفان‌های بدلی شده بود، دلیل دیگری بر جدی بودن حمله حکومت به اقلیت‌های اجتماعی و مذهبی شمرد.

حیدر مصلحی - وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی، از رواج مسیحیت حتی در میان «نخبگان حوزوی» خبر داد که «هدف سرویس های اطلاعاتی غربی قرار گرفته و برایشان تله گذاشته اند».

آقای مصلحی روز پنجشنبه اول مهر ماه به رواج مسیحیت در میان «شیعیان معتقد» و «قدرت تخریبی آنها» اشاره کرد و گفت: «امروزه بسیاری از افرادی که به تازگی مسیحی شده اند، روزی مخلصین اهل بیت و شیعه های معتقد بودند و دشمنان با روش های علمی آنها را به ترکیه کشانده و برای آنها مراسم غسل تعمید گذاشته اند».

مرتضی تمدن - استاندار تهران روز ۱۴ دی /۴ ژانویه ۲۰۱۰ اندکی پس از اعیاد مسیحی از بازداشت عده ای از سران مسیحیان تبشیری در تهران خبر داد و گفت عده دیگری هم در آینده نزدیک بازداشت خواهند شد .او مسیحیان تبشیری ایران را جریانی «فاسد و منحرف» خواند که افکار خود را «از طریق محافل فرهنگی که در انگلیس دایر است» ترویج می کند. استاندار تهران بی آن که از هویت و تعداد بازداشت شدگان خبر دهد، کار آنان را مصداق «تهاجم فرهنگی دشمن» دانست.

استاندار تهران که «فعالیت‌های تبشیری» را با «تهاجم نظامی و فرهنگی انگلستان» به ایران مرتبط دانسته بود از برخورد با مبشران مسیحی در استان تهران خبر داد و گفت: «سران این جریان در استان تهران به دام افتاده‌اند و شمار بیشتری نیز در آینده نزدیک دستگیر خواهند شد». او کلیسای تبشیری را در مسیحیت، با طالبان و وهابیت در اسلام مقایسه کرد: «آنان مانند جریان طالبان و وهابیت که به عنوان یک آفت خود را در دین اسلام جا زده‌اند، به نام مسیحیت و به پشتوانه انگلیس حرکتی را طراحی و پیش می برند».

مسیحیان تبشیری یا پیروان کلیسای اوانجلیست، سعی می کنند عقاید دینی خود را بین غیرمسیحیان تبلیغ کنند.

رسانه ها و سایت های حکومتی

رسانه های حکومتی، از صدا و سیما تا روزنامه ها و سایت های خبری رسمی و نیمه رسمی، نیز با اشاعه این اتهام ها می کوشند افکار عمومی ایرانیان را به مسیحیان و نوکیشان بدبین کنند. سایت خبر انلاین نزدیک به علی لاریجانی در تیرماه ۱۳۹۰ مسیحیت و بهاییت را در کنار هم قرارداد و به هردو تاخت آورد. و این در حالی بود که در قانون اساسی جمهوری اسلامی، مسیحیت در کنار ادیان زرتشتی و یهودی جزو ادیان رسمی شناخته شده.

این سایت نزدیک به حکومت نوشت: «در سال های اخیر به عکس دو دهه پیشین که بهائیان و مسیحیان برای تبلیغ در ایران در موضع ضعف بودند، امروز هجوم تازه ای آغاز شده و با استفاده از بحران های سیاسی و فکری موجود زمینه ای برای بروز پیدا کرده است. در این باره چه باید کرد؟» این سایت نوشت:«یکی از آثار بالا گرفتن منازعات سیاسی در چند سال اخیر، دور شدن مراکز علمی و مذهبی ما از کارهای علمی و تبلیغی ارزشمند در حوزه دفاع از دین و مواجهه با تبلیغات مسیحیت و بهائیت و در نتیجه میدان داری آن هاست».

روزنامه جمهوری اسلامی نیز در خبری از گسترش کلیساهای خانگی در شهر مذهبی مشهد خبر داده بود. این روزنامه حکومتی، این امر را سازمان یافته و نشان دهنده برنامه ریزی های عوامل استکبار دانست.

همه این سخنان در واقع به منزله دور تازه ای در صدور فرمان حمله و بازداشت های گسترده به نوکیشان مسیحی بود که راه را برای مقام های قضایی و امنیتی جمهوری اسلامی گشود و با دستور آنان تاكنون عده کثیری از نوكیشان مسیحی در برخی از شهرهای ایران در كلیساهای خانگی، منازل و یا محل كارشان بازداشت شده و می شوند.