Samstag, 31. März 2018

آلمان از ساخت اقامتگاه های جدید برای پناهجویان در این کشور خبر داد

بیست و پنج اقامت گاه تازه برای پناهجویان در برلین ساخته می شود.

«محبت نیوز»- مجلس سنای برلین از آغاز ساخت ۲۵ اقامت گاه تازه برای پناهجویان در این شهر خبر می دهد.
بر اساس طرح سنا در هر منطقه، دو اقامت گاه که هر کدام گنجایش ۵۰۰  نفر را خواهد داشت، ساخته خواهد شد و در مجموع ۱۲۰۰۰ نفر در این اقامت گاه های تازه زندگی خواهند کرد.
برایتنباخ (Breitenbach) سناتور برلین می گوید که پس از یک روند طولانی و دشوار اکنون مکان ها برای ساخت این اقامت گاه ها مشخص شده اند. برای ساخت این مجموعه ۴۰۰ میلیون یورو اختصاص داده شده است.

اخبار ضدونقیض درباره فیلتر شدن تلگرام در ایران «تا پایان فروردین»

ساعتی پس از آن که رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس ایران روز شنبه، ۱۱ فروردین‌ماه، از فیلتر شدن دائمی اپلیکیشن تلگرام «تا پایان فروردین جاری» خبر داد، یک نماینده دیگر اعلام کرد که زمان این اتفاق «مشخص نیست».
خبرگزاری خانه ملت به نقل از علاء‌الدین بروجردی، رئیس این کمیسیون، گفت که در «بالاترین سطح» حکومت و «با توجه به نقش مخرب تلگرام» تصمیم گرفته شده که تلگرام جای خود را به «یک سامانه ملی» بدهد.
آقای بروجردی درباره فرد یا نهاد تصمیم‌گیرنده در این باره توضیح بیشتری نداده است. در اسفندماه ۹۶ برخی از کانال‌های تلگرامی خبر داده بودند که در جلسه‌ای از شورای عالی فضای مجازی با حضور رهبر جمهوری اسلامی، آیت‌الله خامنه‌ای «به شدت» از رفع فیلتر تلگرام انتقاد کرده است.
اما در حالی که آقای بروجردی از «پایان فروردین جاری» به عنوان زمان فیلتر شدن دائمی تلگرام سخن گفته است، روز شنبه یک نماینده دیگر که نقش «ناظر مجلس در کمیته تعیین مصادیق مجرمانه» را دارد گفته او را نقض کرد.
رمضانعلی سبحانی‌فر گفت: «زمان فیلتر تلگرام زمان دقیقی نیست و نباید اخباری به جامعه پمپاژ شود که امنیت روانی مردم را مخدوش کند.»
به فاصله چند روز از آغاز اعتراض‌های سراسری دی‌ماه که در ده‌ها شهر پا گرفت، شبکه‌های تلگرام و اینستاگرام در ایران فیلتر شد و نیروهای امنیتی چند نفر از دست‌اندرکاران شبکه‌های اجتماعی را بازداشت کردند.
این دو شبکه پس از مدتی و با پایان ناآرامی‌ها در کشور دوباره رفع فیلتر شدند.
با این حال روز ۲۶ دی‌ماه ۱۷۰ نماینده مجلس شورای اسلامی در نامه‌ای به سران سه قوه، با اعلام این که تجمع‌های اخیر «در بستر» پیام‌رسان‌های خارجی انجام شده خواستار جایگزینی پیام‌رسان‌های داخلی به جای این پیام‌رسان‌ها و ساماندهی فیلترشکن‌ها شدند.
سپس در اسفندماه گزارش‌هایی منتشر شد که حکایت از تصمیم شورای عالی فضای مجازی برای فیلتر کردن تلگرام در سال ۹۷ داشت، با این حال مدیر روابط عمومی مرکز ملی فضای مجازی ایران اعلام کرد که چنین چیزی صحت ندارد.
حسن روحانی، رئیس‌ جمهوری ایران، پیشتر اعلام کرده بود که دولت او از آزادی شبکه‌های اجتماعی حمایت می‌کند و دست وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات او «روی دکمه فیلترینگ نخواهد رفت».
اما حال به نظر می‌رسد که تصمیم درباره شبکه‌هایی چون تلگرام قطعی است: به گفته علاء‌الدین بروجردی، «تلگرام جای خود را به یک سامانه مشابه ملی خواهد داد و این تصمیمی است که در بالاترین سطح اتخاذ شده است.»
به گفته رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، «با توجه به نقش مخربی که تلگرام در بحران‌های سال گذشته در کشور داشت» موضوع بستن تلگرام از «لحاظ امنیت ملی» برای جمهوری اسلامی حائز اهمیت است.
در حالی که این نماینده مجلس از جایگزینی یک سامانه «ملی» و داخلی به جای تلگرام سخن می‌گوید، در مجلس نمایندگانی هستند که خلاف نظر آقای بروجردی را دارند و معتقدند که اپلیکیشین داخلی نمی‌تواند جای تلگرام را بگیرد.
از جمله مسعود پزشکیان روز جمعه، دهم فروردین، در مورد استفاده مردم از پیام‌رسان داخلی ابراز شک و تردید کرده و گفت: «وقتی مردم به سمت پیام‌رسان‌های داخلی نمی‌آیند این نشان می‌دهد که مشکل از خود ماست.»
پیشتر نیز رئیس فراکسیون حقوق شهروندی مجلس شورای اسلامی گفته بود که «واقعیت» این است که مردم ایران به پیام‌رسان‌های داخلی «اعتماد» ندارند.
با این حال به نظر می‌رسد که حکومت این مسئله را برای خود به این شکل حل کرده است که، به گفته بروجردی، «وقتی تلگرام از مدار خارج شد مردم به یک سامانه ملی روی می آورند.»
در هفته‌های گذشته انتشار گزارش‌هایی از احتمال فیلتر شدن تلگرام به موجی از بحث و اعتراض در میان مردم در رسانه‌های اجتماعی دامن زد و هشتگ‌هایی چون «پیام‌رسان داخلی» و «فیلترگرام» ابداع شد.
بسیاری از کاربران رسانه‌های اجتماعی در قالب این هشتگ‌ها اعتراض خود را به فیلتر شدن تلگرام نشان داده و حتی عده‌ای اعلام می‌کردند که هرگز از پیام‌رسان داخلی استفاده نخواهند کرد.
در حال حاضر از میان پیام‌رسان‌های «داخلی» موجود در ایران می‌توان به سروش،‌ ویسپی، گپ، آی‌گپ، و بیسفون اشاره کرد.
تلگرام از محبوب‌ترین شبکه‌های اجتماعی در ایران است و بیش از ۴۰ میلیون کاربر ایرانی دارد.

آزادی تمام زندانیان ایرانی ترکمنستان همزمان با بازگشت روحانی از باکو

روز پنج‌شنبه، ۹ فروردین‌ماه، همزمان با بازگشت حسن روحانی، رئیس جمهور ایران، از سفر منطقه‌ای به آذربایجان و ترکمنستان، استاندار خراسان رضوی از آزادی تمام زندانیان ایرانی در ترکمنستان خبر داد.
خبرگزاری مهر به نقل از استاندار خراسان رضوی خبر داد که ۲۸۳ ایرانی زندانی در کشور ترکمنستان روز پنج‌شنبه «تحویل مرزبانی شدند».
پیشتر در پی سفر حسن روحانی به ترکمنستان در روز سه‌شنبه هفته جاری، یک مقام محلی ایران خبر از توافق دو کشور برای آزادی ده‌ها زندانی ایرانی در ترکمنستان خبر داده بود.
علی‌اصغر طهماسبی، معاون سیاسی، امنیتی و اجتماعی استاندار گلستان، روز چهارشنبه در گفت‌وگو با خبرگزاری ایرنا گفت که در پی سفر روحانی به ترکمنستان و طبق توافقات انجام شده بین دو رئیس جمهوری، «به‌زودی ۲۸۳ ایرانی زندانی در ترکمنستان آزاد می‌شوند که از این تعداد حدود ۴۰ نفر گلستانی هستند».
به گفته استاندار خراسان رضوی، در مراحل بعدی قوه قضاییه ایران در مورد پرونده این زندانیان که «عمده آنها راننده بودند» تصمیم خواهد گرفت.
در همین حال حسن روحانی، رئیس جمهور ایران، روز پنج‌شنبه همچنین در پایان سفر خود به دو کشور ترکمنستان و آذربایجان بر «اهمیت» دالان ترانزیتی شمال‌ـ‌جنوب تاکید کرد.
آقای روحانی روز پنج‌شنبه پیش از بازگشت به تهران با الهام علی‌اف، همتای آذربایجانی خود، دیدار داشت که او هم از جمله «سند مربوط به خط ریلی رشت‌ـ آستارا» را حائز «اهمیت تاریخی» دانست.
خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی، ایرنا، به نقل از رئیس جمهور ایران در این باره نوشت: «توافق مهمی بعد از ۲۵ سال در زمینه ترانزیت جنوب به شمال و جنوب به غرب صورت گرفت که از اهمیت بالایی برخوردار است، چرا که برای اولین بار با آذربایجان در بخش ریلی به صورت مشترک همکاری می‌کنیم.»
به گزارش خبرگزاری اینترفکس از باکو، دالان ترانزیتی شمال‌ـ‌جنوب قرار است آسیای جنوب شرقی را از طریق خطوط ریلی آذربایجان و ایران و روسیه به شمال اروپا متصل کند.
آن طور که در طرح‌های مربوط به این دالان حمل و نقل کالا آمده است، سالانه پنج میلیون تن کالا در مرحله اول و بعدها سالانه ده میلیون تن کالا از طریق این دالان جابه‌جا خواهد شد.
حسن روحانی پیش از سفر به باکو، پایتخت آذربایجان، روز سه‌شنبه سفر خود را با سفر به عشق‌آباد، ترکمنستان، آغاز کرد.

مرگ جوان تیرخورده بلوچ در شهرستان قصرقند

خبرگزاری هرانا – عبدالواحد رئیسی جوان اهل قصر قند از توابع استان سیستان و بلوچستان که در اثر تیراندازی مستقیم ماموران انتظامی پاسگاه منطقه ساربوگ زخمی شده بود، به علت شدت جراحات فوت کرد. آقای رئیسی که حدودا ۱۰ گونی برنج به همراه داشته که توسط ماموران پاسگاه ساربوگ مورد اصابت چند گلوله قرار گرفت بود.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از کمپین فعالین بلوچ، “عبدالواحد رئیسی” فرزند فقیر محمد، اهل ساربوگ از توابع قصرقند که چهارشنبه ۸ فروردین ماه ۱۳۹۷، توسط ماموران پاسگاه ساربوگ مورد اصابت چند گلوله قرار گرفت بود بخاطر وخامت حال ناشی از خونریزی شدید جان داد.
عبدالواحد رئیسی حدودا ۱۰ گونی برنج به همراه داشته است.
هویت ماموران به نام‌های “محمد صبوری” اهل زابل و “روح‌الله صبوری” توسط شاهدان عینی افشا شده است.
هیچ یک از خبرگزاری‌های رسمی و داخلی به این موضوع نپرداخته‌اند.
تشییع پیکر این جوان متاهل دیروز ۱۰ فروردین در روستای محل زندگی‌اش برگزار شد.
بخش ساربوگ در ۱۶ کیلومتری شهرستان قصرقند در استان سیستان و بلوچستان واقع شده است.
لازم به ذکر است که بر اساس داده‌های ثبت شده در مرکز آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران در سالی که گذشت (اول فروردین ۱۳۹۶  تا ۲۷ اسفند ۱۳۹۶) در کنار افرادی که هویت آنان به عنوان کولبر روشن شده، ۲۲۴ شهروند هدف تیراندازی نیروهای انتظامی و مرزبانی قرار گرفته‌اند.

کودک‌آزاری در مشهد؛ قتل دختر بچه ۷ ساله

خبرگزاری هرانا – بازپرس قتل دادسرای عمومی و انقلاب مشهد از دست‌گیری متهم به قتل ندا، دختر بچه ۷ ساله مشهدی خبر داد و گفت که انگیزه متهم با توجه به اقرار صریح، اذیت و آزار این کودک بوده است. گفتنی است که جسد ندا سه‌شنبه شب گذشته، درون یک کیسه در حاشیه خیابان شهرک شهید رجایی شهر مشهد کشف شده بود.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از ایسنا، علی اکبر احمدی‌نژاد با بیان این‌که «جسد ندا سه‌شنبه شب گذشته، داخل یک کیسه در شهرک شهید رجایی مشهد کشف شد»، اظهار کرد: “مفقودی این دختر حوالی ساعت ۲۱ سه شنبه شب گذشته توسط خانواده وی به پلیس اعلام و جسد وی نیز چند ساعت پس از اعلام مفقودی حدود ساعت ۲۴ همان شب درون یک کیسه در حاشیه خیابان کشف شد”.
وی افزود: “با اعلام مفقودی این کودک ۷ساله بررسی‌ها آغاز و مشخص شد که والدین، دخترخود را برای خرید نان به بیرون از خانه فرستاده بودند اما این کودک دیگر باز نمی‌گردد”.
بازپرس قتل دادسرای عمومی و انقلاب مشهد با اشاره به اینکه «علت مرگ ندا خفگی اعلام شده است»، بیان کرد: “با بررسی‌های اولیه مشخص شد که یک ساک قرمز پلاستیکی و کفش‌های این دختربچه مفقود شده‌است”.
وی ادامه داد: “با انتقال جسد، عملیات گسترده‌ای آغاز شد و با وجود سرنخ‌های به جا مانده در صحنه جرم تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی ماموریت رسیدگی به پرونده را به دست گرفتند. شب گذشته در نهایت متهم به قتل دستگیر شد و در بازجویی‌های اولیه به جرم خود اعتراف کرد”.
بازپرس قتل دادسرای عمومی و انقلاب مشهد با اشاره به کشف ساک پلاستیکی و کفش های ندا در منزل متهم، در خصوص انگیزه قاتل خاطرنشان کرد: “انگیزه این فرد با توجه به اقرار صریح متهم، اذیت و آزار این کودک بوده است”.

Freitag, 30. März 2018

نگرانی از وضعیت جسمی نوکیش مسیحی زندانی «ناصر نورد گل تپه»

ناصرنورد گل‎تپه به همراه سه مسیحی اهل جمهوری آذربایجان دی ماه ۱۳۹۶ در یک جلسه خصوصی بازداشت شدند و قاضی آنها را به اجتماع و تبانی از طریق فعالیت‌های تبشیری محکوم کرد.
به گزارش «محبت نیوز» خانواده‏ «ناصر نورد گل‌تپه» نوکیش مسیحی زندانی گفته‎اند وضعیت جسمی او وخیم شده و در ناحیه دهان و دندان با عفونت شدید لثه روبروست و باید هرچه سریعتردرمان شود.
یکی از نزدیکان این نوکیش مسیحی در گفتگو با تارنمای سازمان ماده ۱۸ گفته «در صورت تاخیر در روند درمانی ناصر بیم آن می‌رود که او دندانهای خود را به طور کامل از دست بدهد.»
ناصر نورد گل‌تپه از ۳۰ دی‎ماه ۱۳۹۶ در حال گذراندن ۱۰ سال حبس تعزیری خود در بند ۸ زندان اوین است.
او چهارم تیرماه تیرماه ۱۳۹۵ به همراه سه شهروند کشور آذربایجان در یک جلسه خصوصی بازداشت شدند. «الدر قربانوف»، «‌یوسف فرهادوف» و «بهرام نسیبوف» از اعضای کلیسایی «کلمه حیات» در باکو هستند. هر چهار مسیحی بازداشت شده به مدت دو ماه در زندان انفرادی بازجویی شدند و دادگاه برای آن‌ها به اتهام «اجتماع و تبانی از طریق فعالیت‌های تبشیری» حکم صادر کرد.
این افراد پس از گذشت چهار ماه زندان با قرار وثیقه ۱۰۰ میلیون تومان موقت از زندان آزاد شدند و سه شهروند آذربایجان قید وثیقه را زدند و پس از آزادی به آذربایجان بازگشتند.
شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی ماشاالله احمدزاده دوم خرداد ۲ خرداد ۱۳۹۶ ناصر را به ۱۰ سال حبس تعزیری محکوم نمود. قاضی در جریان دادگاه به گزارش وزارت اطلاعات استناد کرد و اتهامات مربوطه را «اقدام علیه امنیت ملی از طریق تشکیل و راه‌اندازی تشکیلات غیرقانونی کلیسای خانگی» عنوان کرد. اما به متهم و وکیلان پرونده اجازه دسترسی به گزارش مربوطه، محتویات و اسناد و مدارکی که مورد اشاره بودند، داده نشد.
دادگاه تجدید نظر تهران به ریاست قاضی «حسن بابایی» نیز در روز یکشنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۶ حکم ۱۰ سال زندان برای نوکیش مسیحی نورد گل‌تپه را تایید کرده بود.

وزیر آموزش و پرورش: نماز اجباری دانش‌آموزان را از دین فراری می‌‌دهد

برای برگزاری نماز جماعت، به ساعت‌‌های آموزشی مدارس ایران نیم ساعت اضافه شده. محمد بطحایی، وزیر آموزش و پرورش اما می‌گوید نماز اجباری دانش‌‌آموزان را دین رویگردان می‌کند.
به گزارش «محبت نیوز» محمد بطحایی، وزیر آموزش و پرورش پنجشنبه ۹ فروردین در گفت‌وگو با خبرگزاری کار ایران درباره ساعت اضافی که برای اقامه نماز در مدارس ایران در نظر گرفته شده گفته است:
«اگر به اجبار دانش‌آموزان را وادار به اقامه نماز کنیم و یا خدای نکرده شرایطی را ایجاد کنیم که آنها از روی تظاهر به نماز بایستند، اثر عکس دارد و دانش‌آموزان نه تنها رغبتی برای اقامه نماز پیدا نمی‌کنند بلکه از آن فراری می‌شوند.»
محمدرضا مسیب‌زاده مدیرکل قرآن، عترت و نماز وزارت آموزش و پرورش ۹ اسفند ۹۶ اعلام کرده بود که وزارت آموزش و پرورش بر اساس « سند جامع توسعه و تعمیق فرهنگ نماز» نیم ساعت را به ساعت‌های آموزشی مدارس ایران اضافه کرده است.
به گفته رادیو زمانه،بر اساس پژوهشی که خرداد سال گذشته انجام شد، نوجوانان ایرانی بر خلاف سالخوردگان به نماز چندان علاقه‌ای ندارند. بر اساس این پژوهش هرچه بر سن ایرانیان اضافه می‌شود، به همان اندازه آن‌ها علاقه بیشتری به نماز پیدا می‌کنند.

روزنامه”فرانکفورتر آلگماینه”: چرا ایرانیان به ناگهان راهی صربستان شده‌اند؟

بیشتر ایرانیانی که از زمان لغو ویزا برای ایران به صربستان می‌روند، می‌خواهند از این کشور به عنوان مسیر عبور به کشوری دیگر در اروپا استفاده کنند. دولت صربستان در پی کنترل بیشتر برآمده است.
به گزارش «محبت نیوز» روزنامه آلمانی “فرانکفورتر آلگماینه” در شماره روز ۲۸ مارس (۸ فروردین) خود گزارشی با عنوان “بلیط یکطرفه تهران- بلگراد” چاپ کرده و پرسیده است که «چرا این همه ایرانی به ناگهان راهی صربستان شده‌اند؟»
به نقل از DW،به نوشته این روزنامه، از آغاز لغو ویزا برای ایرانیان در شهریور ۹۶ چند هزار “توریست ایرانی” به صربستان سفر کرده‌اند که شمار زیادی از آنان دیگر به کشورشان بازنگشته‌اند، بلکه از آنجا به کشورهای اروپای غربی رفته‌اند.
صربستان که یکی از کشورهای نامزد عضویت در اتحادیه اروپاست در شهریور ۹۶ اعلام کرد که شهروندان ایرانی برای سفر به این کشور نیاز به ویزا ندارند. دولت صربستان هدف از برداشتن روادید برای ایرانیان را توسعه گردشگری و تسهیل سفر سرمایه‌گذاران بالقوه به این کشور عنوان کرده بود.
در اسفند ۹۶ شرکت هواپیمایی “ایران ایر” اولین پرواز مستقیم تهران- بلگراد را برقرار کرد. پس از اولین پرواز، همه پروازهای این شرکت هواپیمایی تا ماه تیر ۹۷ به سرعت رزرو شدند. تقاضای سفر به صربستان چنان بالا بود که به زودی خبری راجع به تصمیم‌گیری یک شرکت هواپیمایی دیگر برای برقراری پرواز مستقیم از تهران به بلگراد منتشر شد.
در روزهای اخیر هم خبرگزاری “تانجوگ” صربستان به نقل از یکی از مدیران “ایران ایر” نوشت که قرار است پرواز مستقیم از دیگر شهرهای ایران به بلگراد هم برقرار شود.
حال گویا صربستان با مشکلی روبرو شده که به نوشته “فرانکفورتر آلگماینه ” عبارت از این است که برخی از این “سرمایه‌گذاران بالقوه” که از تهران به بلگراد سفر می‌کنند، پرواز برگشت‌شان را از دست می‌دهند و سپس یا در صربستان درخواست پناهندگی می‌دهند یا از طریق مسیر بالکان خود را به آلمان و فرانسه می‌رسانند.
از نخستین کسانی که متوجه چنین پدیده‌ای شده گوردان پانوویچ، از سازمان “اینفو پارک” بوده که سازمانی برای کمک به پناهجویان و همراهی آنان تا ورودشان به اروپای غربی است.
سازمان “اینفو پارک” پیش از آغاز سفرهای مستقیم از تهران به بلگراد در بیانیه‌ای با استناد به آمار وزارت کشور صربستان نوشته بود که از زمان لغو ویزا برای شهروندان ایرانی، بیش از ۶ هزار ایرانی به عنوان گردشگر به صربستان آمده‌اند که بیشترشان سپس به اروپای غربی سفر کرده‌اند.
بر اساس تحقیقی که “اینفو پارک” در پاییز ۹۶ از ایرانیان در بلگراد کرده بود، اکثر آنها گفته بودند که صربستان را “امن‌ترین و ارزان‌ترین” کشوری می‌دانند که بتوانند از طریق آن خودشان را به اروپای غربی برسانند.
“اینفو پارک” می‌نویسد، بسیاری از ایرانیانی که به عنوان گردشگر به بلگراد می‌آیند از دوره اقامت‌شان در این شهر استفاده می‌کنند تا با قاچاقچی‌ها ارتباط برقرار کنند؛ قاچاقچی‌هایی که می‌توانند آنها را از راه کرواسی، بوسنی، مجارستان یا رومانی به کشوری در اروپای غربی برسانند.
بیشترین ایرانی‌های مهاجر را زن و شوهرهای جوان و مردان جوانی تشکیل می‌دهند که می‌گویند مسیحی، هم‌جنس‌گرا یا فعال سیاسی اپوزیسیون هستند. برخی هم از سهیم شدن در رفاه اروپای غربی به عنوان انگیزه‌شان نام می‌برند.
“اینفو پارک” اشاره می‌کند به اینکه نظام حقوقی صربستان آمادگی رسیدگی به چنین مواردی را ندارد که کسی به عنوان گردشگر وارد این کشور شود اما بخواهد به عنوان مهاجر در آنجا بماند. اگرچه شهروندان ایرانی می‌توانند در صربستان نیز درخواست پناهندگی بدهند، اما در واقع کسی از آنها مایل نیست برای همیشه در این کشور بماند.
به گفته پانوویچ از سازمان “اینفو پارک”، همه ایرانیانی که در نظرسنجی این سازمان شرکت ‌کرده‌اند گفته‌اند که “هدفشان سفر به کشوری پیشرفته در اتحادیه اروپاست، به‌ویژه آلمان و فرانسه”.
به نوشته “فرانکفورتر آلگماینه”، تا کنون ۵۰۰ ایرانی در صربستان درخواست پناهندگی داده‌اند و تا مقامات صرب بخواهند به این درخواست‌ها رسیدگی کنند احتمالن اغلب پناهجویان کشور را ترک کرده و به سمت یک کشور عضو اتحادیه اروپا رفته‌اند.
نمانیا رویوویچ، خبرنگار بخش بالکان دویچه وله، درباره شمار پناهجویان ایرانی در صربستان و وضعیت پناهجویی آنان می‌گوید که شمار ایرانیانی که در صربستان درخواست پناهندگی کرده‌اند نسبت به شهروندان دیگر کشورها اندک است و شانس پذیرش درخواست پناهندگی آنها در کشورهای عضو اتحادیه اروپا هم زیاد نیست به گونه‌ای که بیشتر آنان در صربستان در یک وضعیت بلاتکلیف می‌مانند.
خبرنگار بخش بالکان دویچه وله می‌گوید: «به طور قانونی در حال حاضر روزانه حدود ده نفر می‌توانند از مرز رد و وارد مجارستان شوند. ورود به مجارستان هم به معنای سفر بلامانع به کشورهای غرب اروپا نیست و محدودیت‌های بسیاری وجود دارد. یک راه دیگر مراجعه به قاچاقچی‌های انسان است که مسیرهایی مخفی تا رسیدن به کشورهای غرب اتحادیه اروپا را می‌شناسند اما در ماه‌های اخیر کار آنها از رونق افتاده چون کنترل شدیدی صورت می‌گیرد.»
به نوشته “فرانکفورتر آلگماینه” این وضعیت در صربستان موجب نارضایتی شهروندان این کشور شده، زیرا بسیاری از صرب‌ها نگران‌اند که آزادی خودشان برای سفر به کشورهای اتحادیه اروپا به خطر بیفتد.
شهروندان صربستان از آذر ماه ۱۳۸۸ نیاز به روادید برای سفر به کشورهای عضو اتحادیه اروپا ندارند. این تصمیم به مثابه امتیازی برای صرب‌ها بوده که آنها را از انزوای چندین ساله درآورده است.
صرب‌ها یک بار دیگر ترس از دست دادن این مزیت را تجربه کرده‌اند، آن هم زمانی که شمار زیادی از اقلیت قومی روما از برداشتن محدودیت ویزا استفاده کرده و در کشورهایی چون آلمان تقاضای پناهندگی کردند.
به نوشته “فرانکفورتر آلگماینه”، رسیم لیجیک، وزیر گردشگری و تجارت صربستان، در روزهای گذشته تلاش کرده تا مردم کشورش را آرام کند. او گفته است که دولت می‌کوشد “خطر سوءاستفاده از رفت و آمد بدون ویزا از ایران را تا حد امکان پایین بیاورد”. او در عین حال تأکید کرده است که نباید آزادی سفر ایرانیان را زیر سؤال برد چون این آزادی “در عرصه‌های گردشگری، اقتصادی و سیاسی به نفع” صربستان است.
به عقیده نویسنده “فرانکفورتر آلگماینه”، آنچه وزیر گردشگری و تجارت صربستان می‌گوید عجیب است، چون به نظر نمی‌رسد علائق مشترک زیادی میان ایران و صربستان وجود داشته باشد. روابط اقتصادی دو کشور چندان گسترده نیست که دسته دسته مدیران شرکت‌ها بخواهند بین دو کشور به طور دائم در رفت و آمد باشند و تولیدات صادراتی مهم صربستان، از جمله گوشت خوک و عرق آلو، بازاری در ایران ندارد.
روشن نیست که وزیر صربستانی چگونه می‌خواهد به گفته خودش مانع از “سوء‌استفاده از آزادی ویزا و استفاده برخی شهروندان ایرانی از بلگراد و صربستان به عنوان ترانزیت برای ادامه سفر به سوی اتحادیه اروپا” بشود.
وزیر گردشگری و تجارت صربستان از “کنترل شدیدتر” در فرودگاه تهران سخن گفته، اما آیا روی پیشانی کسی نوشته شده که می‌خواهد برود و برنگردد؟ او همچنین گفته است که با دولت ایران درباره بازگرداندن مهاجران غیرقانونی گفت‌وگو خواهد کرد.
“فرانکفورتر آلگماینه” می‌نویسد که چنین گفت‌وگویی اگر به نتیجه برسد هم تاثیر چندانی ندارد، زیرا پناهجویانی که شانس پذیرش تقاضای پناهجویی‌شان کم است به طور معمول مدارک شناسایی‌شان را از بین می‌برند؛ و تا مقامات بخواهند هویت واقعی آنان را دریابند، کشوری را که به آن وارد شده‌اند به قصد کشوری اروپایی ترک کرده‌اند.
گوردان پانوویچ از سازمان “اینفو پارک” می‌گوید از آنجا که به نظر می‌رسد در ایران عده زیادی هستند که مایلند به غرب بروند، وزارت تجارت صربستان در پی عقد پیمان‌نامه‌ای با ایران برای جلوگیری از مهاجرت‌های غیرقانونی است. پانوویچ ابراز شگفتی می‌کند از اینکه چنین پیمان‌نامه‌ای از همان زمان لغو ویزا برای ایرانیان بین دو کشور امضا نشده است. او همچنین معتقد است که چنین مذاکراتی نه در سطح وزارتخانه‌های تجارت بلکه در “سطحی بالاتر” باید صورت گیرد.

تاملى کوتاه درباره اعتراضات سراسری دى ماه ٩۶/ قهرمان قنبری

 قریب به چهل سال از سقوط سلطنت محمدرضا پهلوى مى گذرد و ما هنوز به روایتى واحد از چرایى همه گیر شدن تظاهرات ضدسلطنتى منجر به سقوط دستگاه سلطنت نرسیده ایم. نه این که در این زمینه تحقیق و تحلیل کافى صورت نگرفته است، بلکه ما شاهد صدها کتاب و مقاله تحقیقى در این مورد هستیم که هر کدام از ضلع دید خویش وقایع مربوطه را تجزیه و تحلیل کرده اند. درست است که نوشته حاضر سعى در بررسى چرایى سقوط سلطنت پهلوى و به روى کار آمدن ولایت فقیه ندارد اما با یادآورى آن وقایع، مى خواهد یادآور شود که رسیدن به روایتى واحد در تحلیل چرایى تظاهرات دى ماه ١٣٩۶ کارى ناممکن است و ما هر کدام -چه موافق و چه مخالفش باشیم-، با ضلع دید خویش وقایع مزبور را تحلیل و تجزیه مى کنیم و احتمالاً راجع به چرایى آن به روایت هایى متفاوت از همدیگر خواهیم رسید. البته رسیدن به روایتى واحد در چرایى اعتراضات دى ماه ٩۶ هم لزوماً ضرورتی ندارد و شاید ما احتیاج به روایت هاى متکثر داشته باشیم تا از دل آن به برداشتى مطلوب برسیم. نکته مهم در این برداشت چند ضلعی هم در این است که اصولاً ما در مواجهه با سیاست مثلاً با علم مکانیک سر و کار نداریم که یک نفر و یا چند نفر در پروسه تحقیق و تلاش در آزمایشگاه به کشف و نتیجه اى برسند که از این به بعد به عنوان معادله اى جهانى قلمداد شود. برعکس آن، سیاست و علوم انسانى هر چند براى خود پرنسیب و چهارچوب هاى خاص خودشان را دارند، اما نکته مهم تر این است که در سیاست موضوع مورد بحث از ضلع هاى مختلف مورد کنکاش قرار مى گیرد و با بحث و استنتاج طرفین مختلف، نهایتاً به راه حل و یا نتیجه اى رسیده مى شود که طرفین را اقناع و راضى مى کند.
قهرمان قنبرى
اما چرا یک انسان دست به اعتراض مى زند؟ یا بالاتر از آن، در نظامى مانند جمهورى اسلامى ایران که در آن معترضین به احتمال زیاد با خطر دستگیرى و شکنجه و زندان و کشته شدن روبه رو هستند، چرا یک انسان به صورت انفرادى، با دانستن همه این ضرر و زیان هایى که ممکن است در نتیجه شرکت در یک تجمع ضدحکومتى گریبانش را بگیرد، تصمیم مى گیرد که در این تجمعات شرکت کند؟ اگر بخواهیم بیش تر در مسئله تامل کنیم، میل به زیستن و لذت بردن، میل غریزى در انسان است. انسان همیشه نسبت به سلامتى و امتداد یافتن زیستن اش بیمناک است و هر طور شده سعى مى کند با توجه به سلامتى اش، خطرهاى جانى را از خود براند تا بلکه بتواند چند صباحى بیش تر بزید. اما به طور غیرمنتظره در مملکتى که با سیستمی توتالیتر اداره مى شود، هزاران انسان زندگى خویش را به خطر مى اندازند و با متهم کردن اشخاصى که توسط سیستم تبلیغاتى تقدیس شده اند و انتقاد از آن ها تابو است، خط ها را مى شکنند و به صورت عریان دست به اعتراض می زنند. اعتراض کننده مى داند که این کنشگری ممکن است به قیمت از دست دادن جانش تمام شود؛ اما او  به این نتیجه رسیده است که درد و رنج شکنجه، زندان و کشته شدن کم تر از درد و رنج ادامه حیات و زندگى در شرایط فعلی است. یا به عبارتى روشن تر، ادامه زندگى در شرایط فعلى براى او بسیار دردناک تر از تحمل شکنجه و زندان و مرگ است. در نتیجه اقدامات و تضییقات حاکمان بر اتباع خویش، آن ها به مرحله اى رسیده اند که مرگ و شکنجه را بر زندگى کنونى زیر سایه حاکمان کنونى ترجیح مى دهند و حتى آوازه جهانى سرکوب با سبعیت تام حاکمیت در دلشان شک و تردید ایجاد نمى کند. اما چرا انسان سینه عریانش را مقابل گلوله آتشین قرار مى دهد؟ اصلاً چرا او مخالف نظم موجود شده است؟ جواب به این سوال هر چند سخت جلوه مى کند اما در واقع بسیار سهل است. انسان معترض، نسبت به وضع حاکم موجود بر زندگى خویش و محیط اطرافش اعتراض دارد. او به صورت تجربى خود و اطرافیانش را در معرض ناعدالتى سیستماتیک حس مى کند. او به دنبال راهى است که این ناعدالتى را -که احساس مى کند به ناحق بر او روا داشته مى شود- جبران و یا تصحیح کند؛ اما همه راه ها را بسته مى یابد. در حاکمیت جمهورى اسلامى ایران هیچ راهى را براى جبران این ناعدالتى باقى نگذاشته اند، هیچ راهى وجود ندارد که بتوانى ناعدالتى روا شده بر خویش را جبران کنى و چیزى را که ناحقش مى پندارى و ماوراى تحمل وجدان انسانى است، بتوانى تصحیح کنى و داد خویش را بستانى. در نهایت حاکمان، تاریکى خود را حاکم بلامنازع جان و مال مردم مى دانند و اصولاً شکایت ارباب رجوع از خویش را نتیجه پُررویى و نمک نشناسى او مى خوانند.
ما در ایران به عنوان انسان هایى معمولى، به طور روزانه در معرض مسائلی که ناحق و ناعدالتى سیستماتیک مى پنداریم، قرار داریم و شوربختانه هیچ راهى براى جبران این بى عدالتى ها برایمان باقى نگذاشته اند. انسان هاى منفرد و محصور در تنهایى که سال ها از جمع شدن و فریاد زدن به حد کابوس ترسانده شده اند، یکباره بدون این که برنامه ریزى داشته باشند، با دیدن جمع معترض قوت قلب مى گیرند و بغض فروخفته سال ها تحقیر و تحمل بى عدالتى را در اتحاد با کسانى مثل خودشان، به یکباره بیرون مى ریزند. اصلاح طلبان که خود بخشى برخوردار از رانت حاکمیت هستند، سال هاست که مردمان ایران را با سراب انتخاب بین بد و بدتر به گروگان گرفته اند و در نتیجه سال هاست که مردم را با توسل به شبکه هاى رسانه اى که دارند، با مهندسى ذهن مجبور کرده اند با امید دروغین بین دریده شدن به دست تمساح و یا گرگ، دست به انتخاب بزنند. اما مردم در این جامعه زندگى مى کنند و با گوشت و خون خویش درک مى کنند که علی رغم تبلیغات پرسر و صدایى که پیرامون بهبودى وضعشان مى شنوند، نه تنها هیچ تغییر ملموسى در وضعیتشان به وجود نیامده است، که حتى وضعشان به صورت تجربى روز به روز بدتر هم مى شود. این امید کاذب کوتاه مدت که از طرف بخشى از حاکمیت به آن ها تزریق مى شود، باعث نئشگى گذرى و بالتبع آن خمارى ناامیدى در بلندمدت آن ها مى شود و روح و روانشان را بیش تر در هم مى شکند.
این وضع بى عدالتى تحمیل شده بر روح و روان شهروندان  ایران را حجت الله رحمانیان نماینده وقت الیگودرز در اعتراض به انتقال آب الیگودرز به قم در پروژه قمرود در سال ١٣٩٠ که منجر به اعتراضات مردم محلى شد، بدون آن که خود آگاه باشد به روشنى توضیح داده است: “به وعده هایی که در ازای انتقال آب داده اید، عمل کنید؛ زیرا شما موظفید حق آبه ها را مطابق تکلیفی که توزیع عادلانه آب بر شما گذاشته است، بدهید و بدانید عملکرد فعلی شما در چپاول سرمایه مردم و این که بر چهره برخی، لبخند و بر سر برخی غبار غم نشاندید، با هیچ یک از آرمان های عدالت خواهانه که داعیه دارش هستید، نه تنها همخوانی ندارد بلکه بوی نکبت از آن به مشام می رسد و این برای مردم ما به مثابه آتش زیر خاکستر خواهد بود و روزی با خشم انقلابی جوانانش فوران خواهد کرد؛ پس تا دیر نشده، حق و حقوق مردم را محترم شمارید”.(۱)
بغض فرو خورده ناشى از تحمیل ناعدالتى و حقارت مانند آتش زیر خاکستر است و هیچ وقت خاموش نمى شود. این آتش زیرخاکستر فقط به دنبال باد مناسبى در زمانى مناسب است که خاکستر را از روى آتش به آرامى براند و با نوازشش آن را آتشین کند. مردمان ایران دقیقاً در چنین وضعى هستند. مثلاً نگاهى به وضعیت ده ساله استان هاى خوزستان و لرستان و یا استان اصفهان بیندازید که بیش ترین مقدار تجمع و اعتراض در آن حوالى بود: انتقال آب از این مناطق به مناطق مرکزى که اکثراً خشکى و بیکارى و گردبادها را در سرچشمه ها به دنبال دارد و اعتراض مردم منطقه به وضعیت خویش هم که شنیده نمى شود و یا در نهایت سرکوب مى شود. در حالی که مردم احتیاج به شنیده شدن و دیده شدن دارند و مهم تر از آن، باید ضرر و زیانى را که بر آن ها بر اثر این نقل انتقال تحمیل مى شود، به طریقى جبران کرد. اما اربابان تازه به دوران رسیده خود را بى نیاز از پاسخگویى به عامه مردم مى دانند و در نهایت آن ها سرکوب شده و به کنارى رانده مى شوند. این اعتراضات نه فقط حاکمیت را غافلگیر کرد بلکه اپوزیسیون حاکمیت را هم غافلگیر کرد. آن ها بدون این که خبرى از این پشت صحنه اعتراضات داشته باشند بدینسان با این شور و خروش به بهت فرو رفتند. در واقع نه در این مناطق، بلکه در مناطق دیگر هم اپوزیسیون خبرى از وقایعى که در زیر جلد شهر مى گذرد، ندارد و بیش تر ذهنش اسیر رسانه هاى شبه اپوزیسیون است که بزرگ ترین دغدغه و سقف خواسته هایشان پخش ربناى استاد شجریان از تلویزیون دولتى است.
خشکى و خشکسالى بیش از هفتاد درصد ایران را تهدید مى کند و این مشکلى عظیم براى آینده و موجودیت ایران خواهد بود و فقط مختص مناطقى که در آن زخم ها سرباز کرد، نبود. ایران صدها مشکل دارد و مشکل بى آبى و جنگ آب هم یکى از این مشکلات پیش رو است که روز به روز هم وضعش وخیم تر مى شود. البته شاید خواننده اعتراض کند که حکومت نقشى در آفرینش این خشکسالى ندارد. بدون این که نیازی باشد به جزئیات نقش حکومت در این مسئله پرداخت، باید گفت که در یک دموکراسى و حکومت قانون، وقتی خشکسالى و کم آبى اتفاق می افتد، چنین بحرانی با همکارى حاکمیت و مردم با کم ترین تلفات ممکن مدیریت مى شود. یعنى اصولاً مردم و نهادهای مدنى، به عنوان کسانى که در معرض خطر هستند با مشارکت خود در امر سیاسى و امورى که زندگى و حیات آن ها را تحت تاثیر قرار مى دهد، آژیر خطر را به صدا در مى آورند و حکومت هم از این اعتراض و مشارکت استقبال مى کند و با مشارکت مردم نسبت به خطر پیش رو تمهیدات لازم را انجام مى دهد؛ چون که در نهایت این مردم هستند که با راى خویش آن ها را انتخاب مى کنند. یک اشتباه آن ها ممکن است موجب شود که در دوره هاى دیگر مردم حاکمیت را به گروهى دیگر به امانت واگذار کند. بالاتر از آن کسى بر آن نیست که بر خرابه ها و بیابان ها حکم براند و حاکمان درک کرده اند که اگر افتخارى در حاکمیت است، این افتخار در نهایت حکومت بر مردمانى بانشاط و مناطق آزاد و آباد است. اما در یک نظام توتالیتر و دیکتاتورى، فقط گزینه سرکوب در مقابل مردم معترض به سرنوشت خویش وجود دارد و اصولاً مردم نه به چشم فرصت که به شکل تهدید براى حاکمیت حاکمان دیده مى شوند. مثلاً به خاطر ترس حکومت از آشکار شدن تهدیدهاى زیست محیطى، برخوردى امنیتى با فعالان محیط زیست امرى معمولى است؛ در حالى که یک فعال محیط زیست قبل از آن که فاجعه رخ دهد با صرف هزینه و وقت خویش و بدون هرگونه توقع، به طریقى این فاجعه را پیش بینى مى کند و اصولاً در ممالک آزاد قدر این انسان ها را گرامى مى دارند نه این که آن ها را با اتهام هاى واهى زندانى کنند و یا به قتل برسانند. البته نه فقط در ایران، بلکه در همه کشورهاى دیکتاتورى و استبدادى جهان، فعالان محیط زیست در معرض قتل و بازداشت و شکنجه سیستماتیک حکومت ها قرار دارند؛ حکومت ایران هم به عنوان یک جز از این کل مستثنى نیست. حاکمان جمهورى اسلامى ایران قادر به هیچ گونه کار مثبتى در هیچ حوزه اى منجمله ارتقاى وضعیت محیط زیست و کم آبى که زندگى حداقلى میلیون ها انسان را تهدید مى کند، نخواهند بود. اصلى ترین مسئله ایران، دموکراسى و حکومت قانون است و بدون وجود این فعل اصلى ، هیچ گونه ارتقای وضعیتى حتى در حوزه محیط زیست ناممکن است.

بازداشت شهروندان معترض عرب در اهواز طی تجمعات امروز

خبرگزاری هرانا – صدها تن از شهروندان معترض در اهواز به دلیل آنچه رفتارهای نژادپرستانه صدا و سیمای جمهوری اسلامی در انکار هویت خود می‌خوانند، امروز تجمعی اعتراضی در بازار مرکزی این شهر برپا کردند. معترضان با خواندن سرود و سردادن شعار رویه صدا و سیما را محکوم کردند. اعتراضات مردمی که ابتدا به صورت مسالمت آمیز برگزار شده بود، با حضور نیروهای انتظامی و استفاده از گاز اشک آور  به خشونت کشیده شد. گزارشات دریافتی حاکی از بازداشت تعدادی از معترضان است.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، امروز پنج‎شنبه مورخ ۹ فروردین‎ماه ۹۷ صدها تن از شهروندان معترض به دلیل آنچه رفتارهای نژادپرستانه صدا و سیمای جمهوری اسلامی در انکار هویت خود می‌خوانند، در محل بازار مرکزی اهواز اقدام به برگزاری تجمع اعتراضی کردند.
این تجمع اعتراضی که در ابتدا به صورت مسالمت‌آمیز برگزار شده بود، با حضور نیروهای انتظامی و استفاده این ارگان از گاز اشک‌آور به خشونت کشیده شد.
گفته می‌شود در زمان برگزاری تجمعات یکی از نمایندگان مجلس به نام على سوارى و عباس کعبى نماینده مجلس خبرگان رهبری در میان جمعیت معترض حاضر شدند.
بنا بر گزارش منابع محلی، تعدادی از معترضان توسط نیروهای انتظامی و امنیتی بازداشت شدند با این حال تا لحظه تنظیم این گزارش صرفا هویت دو تن از بازداشت شدگان به نام های “خالد مهاوی” و “محمود مهاوى” احراز شده است.
یکی از معترضان اهوازی که در تجمع امروز شرکت کرده به هرانا گفت: “نیروهای انتظامی به شکل گسترده‌ای به مردم حمله کردند و پل نادری را از طرف بازار نادری تا فلکه‌ی ساعت توسط نیروهای خود بر روی مردم بستند”.

لازم به یادآوری است، این حرکت اعتراضی پس از پخش برنامه‌ای تلویزیونی در روز دوم فروردین‌ماه سال جاری شکل گرفته که در آن مجری برنامه عروسک‌هایی را با لباس اقوام مختلف روی نقشه ایران و در جایی که این اقوام زندگی می‌کنند می‌چسباند، اما کنار نام اهواز، به جای عروسک نماد مردم عرب، عروسک دیگری را قرار داد. مردم عرب خوزستان این اقدام را حذف قوم عرب از نقشه ایران دانسته‌اند.

فعالان عرب معتقدند این اقدام رسانه‌ای، نژادپرستانه و  توهین به عرب‌های خوزستان و نادیده گرفتن هویت آنان به شمار می‌رود. این اعتراضات به حدی پیش رفت که نماینده مردم خوزستان در مجلس خبرگان رهبری نیز به رئیس صدا و سیما نامه‌ای نوشته و خواهان عذرخواهی رسمی شد.

آخرین وضعیت دو نوکیش مسیحی محبوس در زندان اوین

خبرگزاری هرانا – ناصر نورد گل تپه نوکیش مسیحی محبوس در زندان اوین از دریافت مراقبت‌های پزشکی لازم محروم است، آقای نورد گل تپه از ناحیه دهان و دندان دچار مشکل شده است و مسئولان زندان اوین تاکنون از دریافت مراقبت‌های پزشکی لازم ممانعت به عمل آورده‌اند. این زندانی عقیدتی از تاریخ ۳۰ دیماه ۱۳۹۶ در حال گذراندن ۱۰ سال حبس تعزیری خود در بند ۸ زندان اوین است. همچنین بنا بر خبری دیگر با وجود گذشت بیش از ۱۹ ماه از زمان بازداشت هادی عسگری، مسئولان قضایی از پذیرش وثیقه این نوکیش مسیحی و آزادی موقت او تا زمان برگزاری دادگاه تجدید نظر خودداری می‌کنند، در صورت همکاری قاضی پرونده، این شهروند مسیحی می‌تواند به طور موقت تا زمان برگزاری دادگاه تجدید نظر از زندان آزاد شود.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از سازمان ماده ۱۸، نوکیش مسیحی ایرانی «ناصر نورد گل‌تپه» با نارسایی‌ها و مشکلات بسیاری در ناحیه دهان و دندان مواجه است و باید هرچه سریع‌تر درمان شود اما مسئولان زندان اوین بدون در نظر گرفتن درد فراوان، عفونت لثه و شرایط جسمی این نوکیش مسیحی تاکنون از دریافت مراقبت‌های پزشکی لازم ممانعت به عمل آورده‌اند.
یکی از نزدیکان آقای نورد گفت: «در صورت تاخیر در روند درمانی ناصر، بیم آن می‌رود که ایشان دندان‌های خود را به طور کامل از دست بدهد.»
مسأله درمان و رسیدگی جدی به وضعیت سلامتی زندانیان عقیدتی در ایران بسیار نگران کننده است.
ناصر نورد گل‌تپه
نوکیش مسیحی ایرانی ناصر نورد گل تپه از تاریخ ۳۰ دیماه ۱۳۹۶ در حال گذراندن ۱۰ سال حبس تعزیری خود در بند ۸ زندان اوین است.
“نورد گل تپه”، به همراه سه شهروند کشور آذربایجان در تاریخ ۴ تیر ماه ۱۳۹۵ در یک گردهمایی خصوصی بازداشت شدند. «الدر قربانوف، ‌یوسف فرهادوف و بهرام نسیبوف» از اعضای کلیسایی به نام «کلمه‌ی حیات» در باکو هستند. هر چهار مسیحی بازداشت شده به مدت دو ماه در زندان انفرادی تحت بازجویی قرار گرفتند و سرانجام به «اجتماع و تبانی در فعالیت‌های تبشیری» متهم شدند. پس از گذشت چهار ماه زندان با قرار وثیقه ۱۰۰ میلیون تومان به طور موقت از زندان آزاد شدند. سه شهروند آذربایجان پس از آزادی به کشور و نزد خانواده خود بازگشتند.
شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب که به ریاست «ماشاالله احمدزاده» در تاریخ ۲ خرداد ۱۳۹۶ برگزار شد این شهروند مسیحی را به ۱۰ سال حبس تعزیری محکوم نمود. قاضی در جریان دادگاه به گزارش وزارت اطلاعات استناد کرده و اتهامات مربوطه را «اقدام علیه امنیت ملی از طریق تشکیل و راه‌اندازی تشکیلات غیرقانونی کلیسای خانگی» عنوان کرد. اما به متهم و وکلای پرونده اجازه دسترسی به گزارش مربوطه، محتویات و اسناد و مدارکی که مورد اشاره بودند، داده نشد.
دادگاه تجدید نظر تهران به ریاست قاضی «حسن بابایی» نیز در روز یکشنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۶ حکم ۱۰ سال زندان برای نوکیش مسیحی «ناصر نورد گل تپه» را تایید کرده بود.
بر اساس فهرست دیدبان جهانی آزار مسیحیان که هر ساله از سوی سازمان «درهای باز» منتشر می‌شود، ایران رتبه دهم در جهان را دارد. آنچه ایران را در شمار یکی از بدترین کشورهای جهان برای مسیحیان قرار می‌دهد، نقض آشکار حقوق شهروندان مسیحی ایران به ویژه مسیحیانی که از پیشینه‌ی اسلام هستند از سوی حکومت این کشور است. برخلاف اکثر کشورهای منطقه، مسیحیان و سایر مردم ایران اغلب با یکدیگر همزیستی مسالمت‌آمیز دارند و بیشتر گزارش‌های مربوط به جفا و آزار از سوی نظام حاکم و نهادهای تحت امر آن بوده است.

همچنین سایت سازمان ماده ۱۸ در خبری دیگر از عدم موافقت با تودیع وثیقه هادی عسگری نوکیش مسیحی در دادگاه انقلاب خبر داده است.

با وجود گذشت بیش از ۱۹ ماه از زمان بازداشت «هادی عسگری»، مسئولان قضایی از پذیرش وثیقه این نوکیش مسیحی و آزادی موقت او تا زمان برگزاری دادگاه تجدید نظر خودداری می‌کنند.
یکی از نزدیکان این نوکیش مسیحی، گفت: «هادی تا چندی پیش به دلیل عدم تمکین مالی موفق به تامین قرار وثیقه سنگین ۱۷۰ میلیون تومانی خود نشده بود. اکنون که این مشکل برطرف شده و این وثیقه با تلاش بسیار تهیه شده است، قاضی پرونده به بهانه‌های گوناگون روند تودیع وثیقه را به تعویق انداخته است.»
در آخرین تلاش این نوکیش مسیحی پیش از نوروز، مسئولان دادگاه اظهار داشتند که تا ۲۰ فروردین به این موضوع رسیدگی نخواهند کرد. به این ترتیب هادی عسگری از آزادی موقت در ایام نوروزی و بودن در کنار خانواده خود در آغاز سال نو محروم شده است.
در صورت همکاری قاضی پرونده، این شهروند مسیحی (هادی عسگری) می‌تواند به طور موقت تا زمان برگزاری دادگاه تجدید نظر از زندان آزاد شود.
هادی عسگری در تاریخ ۱۲ تیر ماه سال ۹۶ در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی تهران با حکم قاضی احمد زاده به اتهام «اقدام علیه امنیت ملی با تشکیل کلیساهای خانگی و تبلیغ مسیحیت» به ۱۰ سال حبس تعزیری محکوم شده است. وی همچنین پس از طی دوران محکومیت خود برای دو سال نیز حق خروج از کشور را نخواهد داشت.
هادی عسگری به همراه نوکیش مسیحی دیگر «امین افشار نادری» که به ۱۵ سال زندان محکوم شده است چندی پیش به علت عدم رسیدگی به پرونده‌شان در زندان اوین دست به اعتصاب غذا زده بودند. امین افشار نادری هم‌اکنون با قرار وثیقه بطور موقت خارج از زندان است.
هادی عسگری و امین افشار نادری در تاریخ ۵ شهریورماه ۱۳۹۵ “برابر با ۲۶ آگوست ۲۰۱۶” همراه با ۱۳ شهروند دیگر در فیروزکوه بازداشت و مدت ۸۲ روز را در سلول‌های انفرادی بند ۲۰۹ گذراندند. پس از آن، این دو نوکیش مسیحی به اندرزگاه ۴ زندان اوین منتقل شدند.
علیرغم ادعاهای دولت حسن روحانی و تاکید وی بر حقوق شهروندی، همچنان رویکرد امنیتی، بازداشت‌های خودسرانه، سرکوب و فشار بر مسیحیان فارسی‌زبان ادامه دارد و در سال گذشته نیز شاهد موج جدید خشونت و احکام سنگین زندان علیه مسیحیان ایران بوده‌ایم.

این در حالی است که حسن روحانی در شعارهای خود، پیش از روی کار آمدن دولت و پس از تشکیل دولت بارها بر رعایت حقوق شهروندی تاکید داشته و در همین راستا منشوری نیز تحت عنوان “منشور حقوق شهروندی” منتشر کرده است، اما با این حال این شعارها تاکنون تنها در حد شعار مانده است!

ماده‌ی ۱۰ منشور حقوق شهروندی در این باره می‌گوید: “توهین، تحقیر یا ایجاد تنفر نسبت به قومیت‌ها و پیروان ادیان و مذاهب و گروه‌های مختلف اجتماعی و سیاسی، ممنوع است.”
در ماده‌ی ۹۹ این منشور نیز آمده است: “شهروندان حق دارند از امکانات لازم برای مشارکت در حیات فرهنگی خود و همراهی با دیگر شهروندان ازجمله در تأسیس تشکل‌ها، انجمن‌ها، برپایی آیین‌های دینی و قومی و آداب و رسوم فرهنگی با رعایت قوانین برخوردار باشند.

وحید صیادی نصیری، زندانی سیاسی آزاد شد

خبرگزاری هرانا – وحید صیادی نصیری، فعال سیاسی محبوس در سالن فوق امنیتی ۱۰ در زندان رجایی شهر کرج که به اتهام توهین به مقدسات و تبلیغ علیه نظام به ۲ سال و نیم حبس تعزیری محکوم شد و دوران محکومیت خود را در زندان اوین و رجایی شهر کرج سپری کرد، در تاریخ ۲۵ اسفند ۹۶ با پایان دوران محکومیت خود از زندان آزاد شده است. این زندانی در دادگاه بدوی به تحمل ۸ سال حبس محکوم شده بود که با اعمال عفو نوروزی با تقلیل حکم روبه‌رو شده بود.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، وحید صیادی نصیری، فعال سیاسی، در تاریخ ۲۵ اسفند ۹۶ پس از پایان دوران محکومیت خود از زندان رجایی شهر کرج آزاد شده است.
آقای صیادی نصیری، به اتهام توهین به مقدسات و تبلیغ علیه نظام به ۲ سال و نیم حبس تعزیری محکوم شده بود و دوران حبس خود را در زندان‌های اوین و رجایی شهر سپری کرده است.

وحید صیادی نصیری، زندانی سیاسی که پیش‌تر بابت توهین به مقدسات، توهین به رهبری و تبلیغ علیه نظام به ترتیب به تحمل ۵ و ۲ و ۱ سال حبس محکوم شده بود و با اعمال ماده ۱۳۴ (تجمیع احکام) مشغول گذراندن ۵ سال از این محکومیت بود که با اعمال عفو نوروزی با تقلیل حکم روبه‌رو شد.

این زندانی سیاسی که در بند چهار زندان اوین نگهداری می‌شد، مورخ ۲۳ خرداد ۱۳۹۶، به دلایل نامعلومی به زندان رجایی شهر کرج تبعید شد.
هرانا پیش‌تر گزارش کرده بود، سالن فوق امنیتی ۱۰ در بند ۴ زندان رجایی شهر کرج محل نگهداری دست‌کم ۳۰ تن از زندانیان سیاسی است که در وضعیت نامناسبی به سر می‌برند.

آقای صیادی نصیری پیش از این از تاریخ ۲۵ مهرماه ۹۵، در اعتراض به ۱۳ ماه بلاتکلیفی پرونده خود دست به اعتصاب غذا زده بود. این زندانی سیاسی با اتهامات «توهین به مقدسات، توهین به رهبری و تبلیغ علیه نظام» در دادگاه بدوی به ۸ سال حبس محکوم شد. اما با گذشت ۱۳ ماه از تاریخ صدور حکم اولیه و اعتراض وی، جلسه دادگاه تجدید نظر برای وی برگزار نشده بود.

آخرین وضعیت آتنا دائمی و گلرخ ایرایی در زندان قرچک

خبرگزاری هرانا – آتنا دائمی و گلرخ ایرایی دو کنشگر مدنی از ۱۴ بهمن ماه به دلیل انتقال غیرقانونی و ضرب و شتم شدن توسط ماموران زندان اوین دست به اعتصاب غذای اعتراضی زدند، خانم دائمی در تاریخ ۲۶ بهمن‌ماه سال گذشته به اعتصاب غذای خود پایان داد و خانم ایرایی نیز اعتصاب خشک خود را به اعتصاب غذا تغییر داد. خانم ایرایی پس از گذشت ۵۴ روز کماکان در اعتصاب به سر می برد او دست‌کم ۲۰ کیلو کاهش وزن پیدا کرده و دیگر توان راه رفتن نیز ندارد. از سوی دیگر خانم دائمی نیز یک سمت صورتش دچار بی‌حسی شده ، مسئولان بهداری زندان به وی گفته‌اند احتمالا در جریان انتقال آنها دچار شوک عصبی یا ضرب‌خوردگی شده و همین مسئله باعث از کار افتادن یکی از عصب‌های صورتش شده است.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، وضعیت آتنا دائمی و گلرخ ایرایی دو کنشگر مدنی محبوس در زندان قرچک ورامین که در تاریخ ۴ بهمن‌ماه سال ۹۶ به صورت غیر قانونی از زندان اوین به این زندان منتقل شده‌اند نامناسب گزارش می شود.
این دو کنشگر مدنی در تاریخ ۲۱ اسفندماه از قرنطینه بند سه زندان قرچک نیز با ضرب و شتم به بند مادران این زندان منتقل شدند.
یک منبع نزدیک به خانواده ایرایی در این رابطه به هرانا گفت: “وضع گلرخ ایرایی به شدت نگران کننده است. خانم ایرایی با افت شدید فشار خون و خشک شدن زبان مواجه شده و به هیچ وجه توان راه رفتن ندارد. وزن وی نیز با دست‌کم بیست کیلو کاهش به کمتر از ۵۰ کیلوگرم رسیده است. خانم ایرایی از زدن سرم نیز امتناع کرده و گفته است چون وعده‌های قبلی مسئولین زندان مبنی بر پیگیری وضعیتشان عملی نشده است، به هیچ وجه حاضر به تزریق سرم نیست و همین مساله باعث نگرانی خانواده و نزدیکان وی شده است.
منبع نزدیک به خانواده دائمی نیز به گزارشگر هرانا توضیح داد “آتنا دچار سرماخوردگی و تب شدید شده است؛ یک طرف صورتش دچار بی‌حسی شده و طی مراجعه‌ای که به بهداری داشته به وی گفته‌اند احتمالا در جریان انتقال آنها به بند مادران دچار شوک عصبی یا ضرب‌خوردگی شده و همین مسئله باعث از کار افتادن یکی از عصب‌های صورتش شده است.
پیش‌تر در زمان انتقال خانم دائمی و خانم ایرایی به بند مادران، منابع نزدیک به این زندانیان به هرانا گفته بودند “تعدادی از زندانیان محکوم از بابت جرایم خشن که احتمالا از سوی مسئولین بند تحریک شده بودند وارد قرنطینه بند ۳ شدند و در بدو ورود شروع به تهدید آتنا دائمی و گلرخ ایرایی کرده‌اند، از جمله اینکه کسانی که به مقام رهبری توهین کنند را کتک خواهند زد!
تنی از زندانیان تحریک شده پس از مشاجره سعی در آسیب رساندن به خانمها ایرایی و دائمی را داشتند که با ممانعت سایر زندانیان مواجه شدند. در نهایت گارد زندان وارد عمل شد و با ضرب و شتم آتنا و گلرخ را به بند مادران منتقل کرد. در حین ضرب و شتم دوربین فیلمبرداری هم در آنجا توسط نیروهای گارد زندان به کار گرفته شده بود.”
فارغ از اینکه وضعیت سلامتی این افراد و لزوم آرامش آنها با حضور در بندی که محل نگهداری مادران و کودکان و نوزادان هست همخوانی ندارد، این دو فعال مدنی با تاکید بر اینکه نگهداری آنها در این زندان موقت است و آنها لازم است به زندان اوین بازگردند از وارد شدن به بندهای زندان قرچک که محل نگهداری محکومانی است که حبس خود را قانونا در آنجا می گذرانند خودداری کرده بودند.
پیش‌تر گزارش شده بود که پس از انتقال این دو زندانی به بند مادران، نیروهای گارد زندان به خانم‌ها دائمی و ایرایی مجددا تاکید کردند که آنها حق استفاده از تلفن را ندارند.
لازم به یادآوری است، در روز چهارشنبه مورخ ۴ بهمن‌ماه سال گذشته آتنا دائمی و گلرخ ابراهیمی ایرایی پس از مقاومت در برابر بازجویی در خصوص پرونده جدیدی که علیه آنان مفتوح شده بود همراه با ضرب و شتم به زندان قرچک ورامین تبعید شدند، در واکنش به این واقعه آرش صادقی دیگر کنشگر مدنی و همسر گلرخ ایرایی که در زندان رجایی شهر کرج گذران حبس می‌کند، از روز شنبه ۷ بهمن‌ماه سال گذشته جهت اعتراض به رفتار غیرانسانی ماموران زندان نسبت به همسرش دست به اعتصاب غذا زده بود، اعتصاب غذا این زندانی در حالی بود که خود از بیماری و ضعف جسمانی شدید رنج می برد. وی پس از ۱۱ روز اعتصاب غذا بدلیل درخواست همبندیان خود به اعتصاب غذای خود پایان داد.
آتنا دائمی و گلرخ ایرایی، پیش‌تر در تاریخ ۱۴ بهمن‌ماه ۹۶ ضمن اعتراض به انتقال غیرقانونی خود با نگارش نامه‌ای سرگشاده اعلام اعتصاب غذا کرده بودند.
در همین خصوص سازمان عفو بین‌الملل نیز با انتشار بیانیه‌ای از مقامات ایران خواستار آزادی آتنا دائمی،‌ گلرخ ابراهیمی و آرش صادقی از زندان شده بود.
 آتنا (فاطمه) دائمی ۲۹ ساله، پیش‌تر در تاریخ ۲۹ مهرماه سال ۱۳۹۳، بازداشت و به اتهام «تبلیغ علیه نظام، اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی، توهین به رهبری، توهین به بنیانگذار جمهوری اسلامی و اختفای ادله جرم» به ۱۴ سال زندان محکوم شد. این حکم در دادگاه تجدید نظر به ٧ سال حبس تقلیل یافت.
در رابطه با گلرخ ابراهیمی ایرایی نیز لازم به ذکر است این مدافع حقوق بشر در تاریخ ۱۵ شهریور۱۳۹۳ به همراه همسرش (آرش صادقی) بازداشت شد. سپس در اردیبهشت ماه ۹۴ به اتهام توهین به مقدسات و تبلیغ علیه نظام در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ۶ سال حبس تعزیری محکوم شد که این حکم در در شعبه ۵۴ دادگاه تجدیدنظر بدون حضور وی تایید شد.

Mittwoch, 28. März 2018

اعدام ۴ کودک مجرم در سال گذشته

خبرگزاری هرانا – در حالی که ایران از ۲۵ سال پیش به کنوانسیون حقوق کودک پیوسته که طبق آن اعدام کودکان مجرم ممنوع است، در سال گذشته ۴ مجرم زیر سن قانونی اعدام شده‌اند. علیرضا، امیرحسین، علی و محبوبه چهار کودک-مجرمی بودند که در سال گذشته پس از رسیدن به سن قانونی اعدام شدند. ایران به همراه پاکستان، عربستان سعودی و یمن از معدود کشورهایی است که مجرمانی که در کودکی جرمی مرتکب شده‌اند را اعدام کرده‌اند. پیش‌تر در بهمن‌ماه سال گذشته دیده‌بان حقوق بشر از ایران خواسته بود فوراً و بدون پیش شرط استفاده از مجازات اعدام برای جرایم مرتکب شده توسط کودکان زیر ۱۸ سال را پایان بخشد و به سمت منع کامل مجازات مرگ حرکت کند.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از خبرآنلاین، علیرضا، امیرحسین، علی و محبوبه. ۴ کودک‌-مجرمی که زیر سن قانونی مرتکب قتل شده بودند در سال ۹۶ پس از رسیدن به سن قانونی اعدام شدند. ایران در سال ۱۳۷۲ رسما کنوانسیون حقوق کودک را پذیرفت؛ مشروط بر آن که مفاد آن در هر مورد و هر زمان در تعارض با قوانین داخلی و موازین اسلامی باشد از طرف دولت این کشور لازم‌الرعایه نباشد.

آمارها هم نشان می‌دهد که ایران به همراه پاکستان، عربستان سعودی و یمن از معدود کشورهایی است که مجرمانی که در کودکی جرمی مرتکب شده‌اند را اعدام کرده‌اند. البته موارد بسیاری هم بوده است که حکم اعدام نقض شده است, با این حال کارشناسان و فعالان مدنی کودک می‌گویند که اعدام مشکلی را حل نمی‌کند و «تا زمانی که ساختارهای اجتماعی، آسیب‌شناسی نشود همچنان شاهد چنین اتفاقاتی هستیم.»

علیرضا تاجیکی، ۱۵ سالگی

علیرضا تاجیکی، ۱۹ مرداد ۹۶ اعدام شد؛ کودکی که در ۱۵ سالگی در شیراز مرتکب قتل و تجاوز شده بود و در زندان عادل‌آباد شیراز قصاص شد. علیرضا تاجیکی سال ۱۳۹۱ در شهرستان فسا به اتهام قتل احسان نیساری ۱۶ ساله دستگیر شد و پس از مدتی به جرم تجاوز به عنف و قتل به اعدام محکوم شد. در ابتدا دلیل مشکوک شدن پلیس به علیرضا تنها این بود که آخرین نفری که در ساعت ۸ شب با مقتول بوده، علیرضا بوده است و قتل هم در ساعت ۳ صبح اتفاق افتاده است.
گفته شده است علیرضا تاجیکی پس از دستگیری به مدت ۱۵ روز در سلول انفرادی در آگاهی شیراز، بدون دسترسی به خانواده و وکیل، اعتراف کرد. این نوجوان زندانی بار‌ها در دادگاه خود را بی‌گناه خواند اما دادگاه اعترافات اولیه او را به عنوان مدرک در طول دادرسی علیه او پذیرفت.
پیش از این نیز نسرین ستوده، یکی از وکلای علیرضا گفته بود افراد دیگری در این پرونده متهم بودند اما قضات پرونده تحقیقات درباره آنها را متوقف کردند و نهایتا حکم اعدام برای علیرضا تاجیکی صادر و تایید شد، علاوه بر اینها ایرادات بسیار موثری در پرونده وجود دارد که به دلیل فنی بودن وارد نمی‌شوم ولی با وجود ایرادات موثر، چندین نوبت تقاضای اعاده دادرسی و رسیدگی مجدد کردیم ولی رد شده است.

امیرحسین پورجعفر، ۱۶ سالگی

امیرحسین پورجعفر، ۱۴ دی ماه ۹۶ اعدام شد؛ پسری که در ۱۶ سالگی ستایش قریشی را در خیرآباد ورامین به قتل رساند. خانواده امیرحسین و ستایش باهم همسایه بودند و رفت‌وآمد داشتند. ۲۳ فروردین ماه سال ۹۵ بود که ستایش ۶ ساله زمانی که برای خرید کردن به بیرون از خانه رفته بود، گم شد و بعد از چند ساعت مشخص شد که در خانه امیرحسین پورجعفر کشته شده است.
قتل ستایش بازتاب وسیع رسانه‌ای به همراه داشت که عمده‌‌ترین دلیل آن تجاوز همراه با اسیدپاشی به ستایش و در نهایت کشتن او بود. در این اتفاق حقوق امیرحسین به عنوان متهم و شرایط زندگی او نادیده گرفته شد و با شانتاژهای رسانه‌ای، او به شیطانی تبدیل شده بود که هیچ حقی ندارد. در واقع اینطور برداشت می‌شد که رسیدگی به حقوق متهم به معنای نادیده گرفتن فاجعه‌ای است که برای ستایش رخ داده است؛ اما مسئله این است همانطور که ستایش کودک بود، امیرحسین هم کودک بود و حقوق کودک باید در هر دو سوی این پرونده مورد بررسی قرار می‌گرفت.
روایت‌های هر دو خانواده (خانواده ستایش و خانواده امیرحسین) نشان می‌دهد که این قبیل اتفاقات ریشه در جامعه‌ای دارد که فرد در آن بزرگ می‌شود و قطعا اعدام و حذف این افراد مشکل و معضلی را حل و ریشه‌کن نمی‌کند. گفت‌و‌گو با خانواده ستایش پس از اعدام هم نشان می‌دهد که حذف امیرحسین حال آنها را خوب نکرده و شرایطی مشابه شرایط کشته شدن ستایش را برای آنها به وجود آورده است.‌

علی کاظمی، ۱۵ سالگی

علی کاظمی، ۱۰ بهمن ۹۶ اعدام شد؛ کودک-مجرمی که در سن ۱۵ سالگی در دعوایی که دیگران هم حضور داشته‌اند، جوان دیگری را مجروح کرده که منجر به مرگ او شده بود. صبح روز دهم بهمن‌ماه هم در زندان مرکزی بوشهر اعدام شد. همان روز جمعیت امام علی در صفحه توئیتر خود خبر اعدام علی کاظمی را برای اولین بار اعلام کرد. علی که به اتهام قتل عمد به اعدام محکوم شده بود، در هنگام قتل تنها ۱۵ سال سن داشته است.
در توئیت‌های جمعیت امام علی اشاره شده بود که وعده‌ها و قول‌های مساعدی در خصوص توقف اجرای جکم داده شده بود ولی با این حال این حکم به اجرا درآمد. این قتل حدود ۷ سال پیش اتفاق افتاده بود و علی کاظمی هنگام اعدام ۲۲ سال داشته است.
گفته می‌شود پس از اجرای حکم اعدام، علی در قید حیات بوده، او را فورا با آمبولانس به بیمارستان منتقل کرده‌اند و حدودا یک ساعت پس از اجرای حکم در حالی که او به بیمارستان اعزام شده بود در آنجا فوت کرد. به نظر می‌رسد اعدام کاظمی بی سر و صدا صورت گرفت چون طبق شنیده‌ها حتی وکیل علی کاظمی از زمان اجرای حکم آگاه نشده بود.

محبوبه مفیدی، ۱۷ سالگی

محبوبه مفیدی، ۱۰ بهمن ۹۶ اعدام شد؛ کودک-مجرمی که به اتهام قتل همسر خود در سن ۱۷ سالگی به اعدام محکوم شده بود و در زندان نوشهر اعدام شد. او که متولد ۲۸ اردیبهشت ماه ۱۳۷۶ است، متهم بود ۲۶ آذر ماه سال ۱۳۹۲ یعنی زمانی که تنها ۱۷ سال سن داشت، در یکی از روستاهای اطراف نوشهر، با همدستی برادر شوهر خود و به وسیله قرص برنج، شوهر خود را به قتل رسانده است.
در زمان ارتکاب این قتل جسد به پزشکی قانونی ارسال می‌شود و نتیجه پزشکی قانونی ماه‌ها طول کشید تا مشخص کند علت مرگ مقتول چیست.
پس از اعلام نتیجه پزشکی قانونی محبوبه مفیدی در سال ۱۳۹۳ دستگیر شده و به گفته مقامات به ارتکاب قتل با همراهی برادر شوهرش به قصد ازدواج با یکدیگر اعتراف می‌کند. طبق گفته‌ها، محبوبه از محتویات کپسول‌ها که قرص برنج بوده، اطلاعی نداشته ولی بعدا در دومین جلسه دادگاه با اصرار و تهدید خانواده‌اش اقرار‌های خود را تغییر داده است.
این موضوع همان موقع تعجب قاضی را بر انگیخت ولی بعدا هیچکس نتوانست ثابت کند که محبوبه بی‌گناه است. در این پرونده برای محبوبه مفیدی به اتهام مباشرت در قتل حکم اعدام صادر کردند، همچنین برادر شوهر او با اتهام معاونت در قتل روبرو شد و به ۲۰ سال زندان محکوم شد که در زندان نوشهر نگهداری می‌شود.
پیش‌تر در بهمن‌ماه سال گذشته دیده‌بان حقوق بشر از ایران خواسته بود فوراً و بدون پیش شرط استفاده از مجازات اعدام برای جرایم مرتکب شده توسط کودکان زیر ۱۸ سال را پایان بخشد و به سمت منع کامل مجازات مرگ حرکت کند.
دیده‌بان حقوق بشر از سال ۲۰۱۲ از دولت ایران خواسته است تا قانون جزایی‌اش را به گونه‌ای اصلاح کند که منعی کامل بر مجازات اعدام برای کودکان مجرم مطابق حقوق بین‌الملل وضع کند. دیده‌بان حقوق بشر همچنین از قوه‌ی قضاییه‌ی ایران خواسته است بنا به نگرانی‌های جدی درباره‌ی نقض  دادرسی عادلانه‌ی منجر به اعمال مجازات اعدام، فوراً اعدام‌ها را متوقف کند، و به سمت حذف مجازات مرگ برود. دیده‌بان حقوق بشر با مجازات اعدام در همه‌ی شرایط مخالف است زیرا مجازاتی ذاتاً غیر قابل بازگشت و غیرانسانی است.