Freitag, 20. Oktober 2017

"پایین آمدن سنِ ...": معنای این عبارت چیست؟


پس از کشف جسد ملیکا، دختر هشت ساله اهل شهرستان هفتگل استان خوزستان، مأموران پلیس آگاهی و دیگر مقامات استان این استان، نوجوانی ۱۴ ساله را به عنوان قاتل این دختربچه دستگیر و معرفی کردند. فراتر از عادت نادرست مقامات سیاسی و انتظامی و قضایی که قبل از حکم دادگاه افراد را نه متهم بلکه مرتکب معرفی می کنند موضوع سن متهم در اینجا جلب توجه می کند. این رخداد در جنگ میان گروه‌های جنایتکار اتفاق نیفتاده تا موضوع با رفتار باندهای جنایتکار توضیح داده شود. متهم به قتل ستایش نیز در سال گذشته یک نوجوان شانزده ساله بود. فراتر از مواردی خاص، آمارها نیز نشان دهنده‌ی پایین آمدن سن جرم در ایران هستند.
در سال‌های اخیر عبارت "پایین آمدن سنِ..." به وفور در فضای عمومی ایران شنیده می شود. این عبارت آن چنان در افکار عمومی جا افتاده است که دستگاه‌های تبلیغاتی و سایت‌های دولتی و شبه دولتی نیز مدام به آن اشاره می کنند و در تیترها جای می گیرد. پایین آمدن سن فحشا (حوزه ۲۷ بهمن ۱۳۸۸)، پایین آمدن سن اعتیاد (فارس ۲۲ بهمن ۱۳۸۹)، پایین آمدن سن گرفتن دوست پسر و دختر، پایین آمدن سن آرایش (ایرنا ۱۷ آبان ۱۳۹۴)، پایین آمدن سن ارتکاب به قتل (ایلنا ۲۱ تیر ۱۳۹۶) و دیگر جرائم (جام جم ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۳)، پایین آمدن سن مصرف قلیان در دختران و زنان (ایران آنلاین، ۴ مهر ۳۹۶)، پایین آمدن سن مصرف مشروبات الکلی (ایسنا ۲۱ مهر ۱۳۹۶)، و پایین آمدن سن بلوغ جنسی (فارس ۸ اسفند ۱۳۹۲) از عباراتی است که مدام از سوی مدیران دولتی و افرادی که کارشناس نامیده می شوند به کار گرفته می شود. آنها این عبارات را عمدتا برای هشدار دادن (معلوم نیست به چه کسی) به کار می برند.
پایین آمدن سن اعتیاد
در ایران نه بخش دولتی و عمومی و نه بخش خصوصی نظام آمار گیری دقیقی دارند. در آمارگیری‌ها افراد نیز واقعیات را نمی گویند؛ فرض کنیم با روشهای مختلف خطاها کم شود و دولت آمار نزدیک به واقعیت را داشته باشد. این آمارها اعلام نمی شود چون تصور می شود سیاه نمایی است. حکومت در بیان مشکلات پنهانکار است. همچنین آمار دقیق اعتیاد مهندسی شدن دیگر امارها را نشان می دهد یعنی میزان آسیب‌های اجتماعی مرتبط با اعتیاد مثل طلاق، خشونت خانگی، بیکاری، کودکان کار، و فحشا. علی رغم همه‌ی این امور پایین آمدن سن اعتیاد موضوعی است که با مشاهدات روزمره تناقضی ندارد. و اما چرا سن اعتیاد پایین آمده است:
۱. میزان ترک تحصیل افزایش یافته است. از حدود ۱۶.۵ میلیون در سن تحصیل در سال ۹۶ یعنی ۶ تا ۱۸ سال حدود ۱۲.۵ میلیون به مدرسه می روند. چهار میلیون ترک تحصیل کرده عمدتا در سن رفتن به مدارس راهنمایی و دبیرستان بدون کار در کوچه و خیابان رها هستند. این رقم در آمار بیکاری کشور نمی آید؛ البته از این رقم با کاهش نرخ رشد جمعیت کاسته شده است. ۴ سال پیش این رقم حدود ۶ میلیون بود؛
۲. برای دانش آموزان نیز بیرون از ساعات مدرسه برنامه‌های بسیار محدودی آن هم در برخی شهرهای بزرگبا رهیافت ایدئولوژیک وجود دارد (حدود ۲ میلیون دبیرستانی). برنامه‌ی آموزشی نیز نمی تواند نوجوانان را برای انجام تکالیف در خانه نگاه دارد؛ و
۳. کودکان کار (حدود ۱.۵ تا ۳ میلیون نفر) در معرض انواع آسیبهای اجتماعی از جمله اعتیاد هستند.
برای سال‌ها مقامات جمهوری اسلامی تعداد معتادان مواد مخدر را ۱.۳ میلیون اعلام می کردند. این رقم طبعا افزایش بی‌سابقه‌ی معتادان جوان را پنهان می کرد. در تیرماه ۱۳۹۶ یکباره ستاد مواد مخدر تصمیم گرفت که آمار دیگری را اعلام کند یعنی ۲.۸ میلیون نفر. (ایرنا ۳ تیر ۱۳۹۶) بلافاصله بعد از این رئیس کارگروه کاهش تقاضای اعتیاد کمیته مستقل مبارزه با موادمخدر در مجمع تشخیص مصلحت گفت آمار ستاد مبارزه با مواد مخدر صحیح نیست و باید به آن ۲۰ تا ۳۰ درصد دیگر نیز اضافه کرد. (ایرنا ۴ تیر ۱۳۹۶) معاون کاهش تقاضا و توسعه مشارکت‌های مردمی ستاد مبارزه با مواد مخدر می گوید: "تریاک با ۶۶.۸ درصد، ماری جوآنا و مشتقات آن شامل ماری گل، گراس، علف با ۱۱.۹ درصد، کراک افغانی و هروئین ۱۰.۶ و شیشه ۸.۱ درصد نحوه شیوع مصرف مواد مخدر در میان ۲ میلیون و ۸۰۸ هزار نفر مصرف کننده مستمر مواد مخدر در کشور است که با توجه به این آمار، مصرف تریاک همچنان در صدر مواد مخدر بوده و مصرف شیشه افت قابل توجه‌ای داشته است." (ایسنا ۳ تیر ۱۳۹۶)
پایین آمدن سن تن فروشی
آمار دقیقی از تعداد کارگران جنسی و سن آنها وجود ندارد اما مشاهدات خیابانی و روایت کسانی که به خانه‌های ارائه دهنده‌ی این خدمات رفته‌اند حاکی از پایین تر آمدن سن این کارگران دارد. بنا به مشاهدات حتی دختران ۱۳ تا ۱۵ ساله در میان کارگران جنسی به چشم می خورد. بسط اعتیاد به جمعیت زنان، ازدواج‌های سنین ۹ تا ۱۵ ساله که بخش قابل توجهی از آنها به طلاق منجر شده و عدم بازگشت این گونه دختران به خانه‌‌ی والدین، و حضور قابل توجه دختران در میان کودکان کار که در معرض انواع آسیب‌های اجتماعی هستند پایین آمدن سن تن فروشی را قابل باور می سازند.
این امر سه عارضه‌ی جدی برای کارگران جنسی مونت جوان و نوجوان دارد: ۱) امکان سوء استفاده‌ی بیشتر از آنان توسط خریداران این خدمات و دلالان جنسی و ماموران نیروی انتظامی (در صورت بازداشت)، ۲) آسیب‌های جسمی و روانی بلند مدت ناشی از شکننده تر بودن تن و روان این افراد، و ۳) امکان سوء استفاده توسط مقاماتی که این افراد را در موسسات خاص جای می دهند.
اگر به موارد و موضوعات "پایین آمدن سن..." نگاه کنیم به وضوع می بینیم که بسیاری از آنها با هم مرتبط هستند چون اعتیاد، افزایش جرم و تن فروشی با یکدیگر رابطه‌ی مستقیم دارند. طبعا اگر یک قشر با یکی از این موضوعات درگیر شود با موضوعات دیگر نیز تماس پیدا می کند. کودکان و نوجوانان از این امر مستثنی نیستند.

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen