خبرگزاری هرانا – مردی که هنگام میانجیگری مرتکب قتل شده بود با تلاش نامادری اش موفق به جلب رضایت اولیای دم و فاصله گرفتن از اعدام شد. همچنین مرد جوان که همسرسومش را بهخاطر دریافت مهریه به قتل رسانده و درانتظار چوبه دار بود پس از ۱۱ سال حبس با جلب رضایت خانواده مقتول از مرگ رهایی یافت. در خبری دیگر مردی که ۱۰سال قبل به خاطر عصبانیت مرتکب قتل همسر باردارش شده بود با پرداخت یکمیلیارد دیه از مرگ نجات یافت و با احتساب روزهای بازداشت به زودی آزاد خواهد شد.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از جوان آنلاین موزخ ۲۷ فروردین ۱۳۹۷، بیست و چهارم مهرسال ۸۹، مأموران پلیس ورامین از قتل مرد جوانی به نام اژدر باخبر و راهی محل شدند.
شواهد نشان میداد آن مرد در جریان درگیری با یکی از دوستانش به قتل رسیده است.
با انتقال جسد به پزشکی قانونی، مأموران دوست مقتول به نام ایرج را که در محل حاضر بود، بازداشت کردند. ایرج در بازجوییها گفت: «من و اژدر به خاطر اختلاف حسابی که با هم داشتم درگیر شدیم که یکی از دوستانم به نام هادی تبعه افغانستانی برای میانجیگری وارد درگیری شد، اما مقتول به او حمله کرد. به همین خاطر هادی دست به چاقو شد و چند ضربه به مقتول زد.»
بعد از این توضیحات هادی ۲۰ساله شناسایی و به پلیس آگاهی منتقل شد.
پسر افغانستانی با اقرار به جرمش در خصوص انگیزهاش گفت: «مقتول ناسزا گفت و حمله کرد به همین دلیل خواستم از خودم دفاع کنم.»
متهم در توضیح به مأموران گفت: «من و ایرج همکار و به شغل بنایی مشغول بودیم. روز حادثه در حال برگشت به خانه او را دیدم که با دوستش درگیر بود. هر چه تلاش کردم ایرج را کنار بکشم، نشد به همین دلیل مجبور شدم وارد درگیری شوم تا آنها را از هم جدا کنم که ناگهان مقتول شروع کرد به فحش و ناسزا گفتن. بعد از آن با چاقویی که در دست داشت به سمت من حمله کرد. در آن شرایط چارهای جز دفاع نداشتم به همین دلیل چاقو را گرفتم و چند ضربه به او زدم. باور کنید قصد دفاع داشتم و فکر نمیکردم ضربهها کاری باشد و باعث مرگ مقتول شود.»
با اقرارهای متهم، پرونده کامل و به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. در اولین جلسه رسیدگی به پرونده اولیایدم درخواست اعدام کردند.
هیئت قضایی بعد از شور متهم را به اعدام محکوم کرد.
این حکم به دیوان عالی کشور فرستاده شد و از سوی یکی از شعبات دیوان تأیید شد.
در حالیکه حکم صادره در آستانه اجرا قرار داشت خبر رسید که پدر و دو برادر متهم در حفاری چاه فوت کردهاند. بعد از این حادثه متهم به عنوان تنها سرپرست خانواده توانست با پرداخت ۱۵۰ میلیون تومان دیه رضایت اولیایدم را جلب کند.
به این ترتیب پرونده این بار از جنبه عمومی جرم روی میز هیئت قضایی همان شعبه به ریاست قاضی زالی قرار گرفت.
متهم در این جلسه در حالیکه به شدت پشیمان بود در جایگاه ایستاد و در آخرین دفاعش گفت: «باور کنند قصد قتل نداشتم و روز حادثه برای میانجیگری وارد درگیری شدم.»
او در ادامه گفت: «بعد از فوت مادرم، پدرم با زنی ایرانی ازدواج کرد و او در این سالها مثل مادری مهربان ما را بزرگ کرد. وقتی حکم اعدامم تأیید شد او خیلی تلاش کرد تا رضایت اولیایدم را جلب کند تا اینکه پدرم و دو برادر ۲۰ و ۲۶سالهام در حفاری چاه یکی از منازل بر اثر حادثه گاز گرفتگی فوت کردند. صاحبکار پدرم ۱۵۰میلیون تومان دیه داد و نامادریام با همان مبلغ توانست رضایت اولیای دم را جلب کند. حالا از هیئت قضایی میخواهم هرچه زودتر مرا آزاد کنند تا به عنوان تنها سرپرست خانواده زحمات نامادریام را جبران کنم.»
بعد از دفاع متهم، نامادری او در حالیکه اشک میریخت اعلامیه شوهر و دو پسرانش را به ریاست دادگاه نشان داد و گفت: «هادی زندان بود و بعد از فوت این سه نفر خیلی تنها شدم. من از شوهر اولم سه فرزند داشتم که همه آنها ازدواج کردند. وقتی با پدر هادی ازدواج کردم دیگر آنها را خیلی نمیبینم به همین دلیل الان یکسال است که در یکی از روستاهای دورافتاده ورامین با همسر عقد کرده یکی از پسرانم که فوت کردهاست تنها زندگی میکنم و کسی حالی از ما نمیپرسد.»
در پایان هیئت قضایی وارد شور شد.
پرداخت یک میلیارد دیه برای قتل زن باردار
به گزارش جوان آنلاین موزخ ۲۹ فروردین ۱۳۹۷، از مرگ رها شدم اما عذاب وجدان مرا آرام نمیگذارد چون قاتل کودک هفتماههای شدم که هنوز صورتش را ندیده بودم. این آخرین دفاع مرد محکوم به اعدام است که ۱۰سال قبل به خاطر عصبانیت مرتکب قتل همسر باردارش شده بود. متهم با پرداخت یکمیلیارد دیه از مرگ نجات یافت و با احتساب روزهای بازداشت به زودی آزاد خواهد شد.
نوزدهم خردادسال۸۷، مأموران کلانتری۱۰۸ نواب از مرگ مشکوک زن ۳۰ساله ای به نام نیلوفر در منزلش باخبر و راهی محل شدند.
شوهر آن زن که در محل حضور داشت به مأموران گفت: «شب گذشته من و نیلوفر با هم درگیر شدیم و در آن درگیری دو سیلی به صورتش زدم. بعد از آن بود که همسرم به اتاق خواب رفت و خوابید. صبح سراغش رفتم تا بیدارش کنم اما متوجه شدم نفس نمیکشد. آنجا بود که با پلیس تماس گرفتم.»
با انتقال جسد به پزشکی قانونی و بنا به گزارش آن مشخص شد زن جوان در حالیکه هفتماهه باردار بوده است بر اثر ضربه مغزی کشته شده است.
به این ترتیب پرونده با موضوع قتل عمد در دستور کار پلیس قرار گرفت و شوهر آن زن – بهمن ۳۶ساله- به عنوان اولین مظنون پرونده تحت بازجویی قرار گرفت. او ابتدا جرمش را انکار کرد اما در مراحل بازجویی بالاخره لب به اعتراف گشود و با اقرار به قتل همسر باردارش در حالیکه به شدت گریه میکرد، گفت: «چهارسال بود با نیلوفر ازدواج کرده بودم و در این سالها زندگی بدی نداشتیم، اما هرازگاهی به خاطر مسائل جزئی که در همه زندگیها وجود دارد با هم درگیر میشدیم. من دانشجوی رشته برق بودم و هنوز کار مناسبی نداشتم اما پدرم قول داده بود که زندگیام را تأمین کند تا بتوانم با خیال راحت به تحصیلم ادامه دهم. این گذشت تا اینکه همسرم باردار شد و من هر روز منتظر تولد فرزندم بودم. به خاطر وضعیت همسرم هر وقت مشکلی پیش میآمد خودم را کنترل میکردم اما نمیدانم چرا شب حادثه دوباره او را کتک زدم.»
متهم در خصوص قتل گفت: «شب حادثه وقتی از دانشگاه به خانه برگشتم نیلوفر مشغول درست کردن غذا بود. ناگهان بین ما حرفی رد و بدل شد و او حاضر جوابی کرد. دوباره کنترلم را از دست دادم و عصبانی شدم و از شدت عصبانیت همسرم را کتک زدم. اصلاً فکر نمیکردم ضربههایم کاری باشد و منجر به قتل او شود.»
با اقرارهای متهم و بازسازی صحنه جرم، پرونده بعد از صدور کیفرخواست به شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستادهشد.
در اولین جلسه رسیدگی به پرونده، اولیایدم در جایگاه قرار گرفتند و در حالیکه به شدت گریه میکردند، گفتند: «دخترمان باردار بود و استرس برای او خوب نبود، اما شوهرش بدون توجه به وضعیت نیلوفر در کمال بیرحمی دخترمان را کتک زد. او به خاطر عصبانیتش دو نفر را از بین برده است به همین دلیل برای او درخواست اعدام داریم.»
در ادامه متهم بار دیگر حادثه را شرح داد و از خودش دفاع کرد. در پایان هیئت قضائی بهمن را بنا به درخواستاولیای دم، به اعدام محکوم کرد.
این حکم در دیوان عالی کشور از سوی قضات یکی از شعبات آن تأیید شد. در حالیکه حکم صادره در آستانه اجرا قرار داشت متهم توانست با پرداخت یکمیلیارد دیه رضایت اولیایدم را جلب کند.
به این ترتیب مرد جوان روز گذشته بار دیگر از جنبه عمومی جرم در همان شعبه به ریاست قاضی عبداللهی پای میز محاکمه قرار گرفت.
بعد از اعلام رسمیت جلسه، متهم به دستور ریاست دادگاه در جایگاه ایستاد و در آخرین دفاعش در حالیکه به شدت اشک میریخت، گفت: «باور کنید اختلاف من و نیلوفر مثل خیلیهای دیگر جزئی بود اما نمیدانم چرا آن شب نتوانستم خودم را کنترل کنم و همسر باردارم را کتک زدم. خدا مرا ببخشد و از اولیایدم میخواهم مرا حلال کنند. باور کنید عاشق نیلوفر بودم و از طرفی منتظر به دنیا آمدن اولین فرزندمان بودم.»
او در ادامه گفت: «وقتی به اعدام محکوم شدم هر شب در زندان کابوس اعدام میدیدم، اما خودم را مستحق مرگ میدانستم. با رضایت اولیایدم کابوس مرگ تمام شد، اما در این ۱۰سالی که زندان هستم همیشه خودم را سرزنش میکنم و میبایستی یک عمر زندگیام را با عذاب وجدان بگذرانم چون قاتل کودکی شدم که هنوز صورتش را ندیده بودم به همین دلیل میدانم زندگی راحتی ندارم… .»
در پایان هیئت قضائی وارد شور شد و متهم را به ۱۰سال حبس محکوم کرد.
به این ترتیب متهم با احتساب روزهای بازداشت به زودی آزاد خواهد شد.
مرد همسرکش رضایت گرفت
به گزارش ایران موزخ ۳۰ فروردین ۱۳۹۷، مرد جوان که همسرسومش را بهخاطر دریافت مهریه به قتل رسانده و درانتظار چوبه دار بود پس از ۱۱ سال حبس با جلب رضایت خانواده مقتول از مرگ رهایی یافت.
رسیدگی به این واقعه جنایی از بیستم اردیبهشت سال ۸۶ پس از مرگ زن جوان درمهرشهر کرج شروع شد.
کارآگاهان جنایی در نخستین مرحله تحقیق وقتی پی به ناپدید شدن این زن بردند شوهرش را تنها مظنون دانستند و پس از چند روز این مرد جوان در اردبیل دستگیر شد و در نخستین مرحله بازجویی به قتل همسرش اعتراف کرد.
کریم ۳۸ساله در بازجویی گفت: «فریبا سومین همسر من بود که پس از جدایی از دو همسر سابقم با او آشنا شدم و با هم ازدواج کردیم درحالی که او هم قبلاً یک بار ازدواج کرده بود. محل کارم در خارج از شهر بود و زندگی آرامی داشتیم. ۲ سال از ازدواجمان میگذشت که یک روز وقتی به خانه برگشتم متوجه اخطاریه دادگاه درباره مهریه او شدم به همین خاطر با هم درگیر شدیم. آنقدرعصبانی بودم که به سمت آشپزخانه رفتم وبا برداشتن چاقوبه همسرم حمله کردم نمیتوانستم بفهمم که چرا او علیه من شکایت کرده و مهریهاش را به اجرا گذاشته من او را دوست داشتم و برای زندگیمان بسیار تلاش میکردم یک دختر۹ماهه هم داشتیم.
پس از اینکه اورا کشتم دخترم مبینا را برداشتم ودر پاکدشت به خانه خواهرم رفتم وقتی دخترم را به خواهرم سپردم به پارس آباد اردبیل رفتم و از ترس نمی دانستم به کجا فرارکنم….
این متهم پس از اعتراف به جنایتی که مرتکب شده بود به اعدام محکوم شد ولی درحالی که خودش را برای مرگ آماده کرده بود با رضایت خانواده همسرش روبهرو شد.
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen